تبلیغ در فرهنگ دینی
مهدی پورحسین. تبلیغ در اسلام به معنی رساندن حقایق و معارف اسلامی و دعوت و تشویق مردم به رعایت و اطاعت فرامین الهی و تاسی به سیره انبیا و ائمه اطهار (علیهم السلام) است. قرآن کریم در این رابطه میفرماید: ما عَلیالرّسول الاّالبَلاغ، بر پیغمبر جز تبلیغ احکام الهی وظیفهای نیست.
در دیدگاه دینی تبلیغات، جایگاه اصولی دارد و زمینه و پیش بینیهای تبلیغی در آن بسیار چشمگیر است، به ویژه با این امتیاز که تبلیغات دینی برای احیاگری، هدایت، مصلحت بشری، آگاهی بخشی و… است یا به عبارت دیگر تبلیغ در اسلام ادامه رسالت پیامبران است: دعوت به خیر، امر به معروف، نهی از منکر، هدایت، تعلیم، جدال احسن و خلاصه، دعوت به سوی خدای یگانه است.
تبلیغ رسالت اصلی پیامبران
پیامبران الهی، رسالت اصلی خود را رشد انسان با ابلاغ دین و تعلیم معارف الهی میدانستهاند و در این راه هر چه توان داشتهاند، به کار بردهاند. پیامبر اکرم (ص) میفرماید: «بُعثتُ داعیا و مُبلغا، من به عنوان دعوت کننده به خدا و مبلّغ دین برانگیخته شدهام».
قرآن کریم نیز نازل شده است تا معارف آن تبلیغ و تبیین گردد. و این مهم وظیفه اصلی پیامبر گرامی اسلام (ص) معرفی شده است: «و انزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم و لعلّهم یتفکّرون، و بر تو قرآن را فرو فرستادم تا آنچه را برای مردم نازل شده است، برای آنها بیان کنی، باشد که بیندیشند». همان گونه که تمام انبیای پیشین دین خدا را تبلیغ مینمودند و احکام الهی را بازگو و تبیین میکردند. پیامبر گرامی اسلام «ص» نیز همه تلاش خود را برای ابلاغ دین به کار برد و با پشت سر گذاردن دورانی سخت و تحمل دشواریهای بسیار و نبردهای سنگین، موانع تبلیغ را از سر راه برداشت و رسالت خطیر خود را به پایان برد.
پیامبر گرامی اسلام (ص) افزون بر این که خود همواره در کار تبلیغ بود، اهل بیت(ع)، اصحاب و یارانش نیز بدین مسئولیت مشغول بودند، چنان که آن حضرت گروه تبلیغی تشکیل داد که گروهی از آشنایان به علوم و معارف اسلامی برای تبلیغ دین اعزام میشدند، افرادی از قبیل: حضرت علی(ع)، مصعب بن عمیر، معاذبن جبل، عبدالله بن رواحه و.. که به عنوان «دعاه» به سفرهای تبلیغی میرفتند و در این راه حتی برخی از آنان به فیض شهادت نیز نائل شدند.
قرآن کریم در موارد گوناگون، وظیفه پیامبران به ویژه پیامبر اسلام (ص) را ابلاغ رسالتهای الهی و تبلیغ دین میشمارد: «و ما علی الرسول الاالبلاغ، بر پیامبر جز رساندن پیام وظیفهای نیست». «فاعلموا انما علی رسولنا البلاغ المبین، بدانید که وظیفه پیامبر ما رسانیدن پیام روشن است».
پیغمبران دیگر نیز وظیفه تبلیغ داشتند: «ابلغکم رسالات ربی، پیامهای پروردگارم را به شما میرسانم».
قرآن نخست به شخص پیامبر (ص) خطاب میکند: «یا ایها المدثر، قم فانذر و ربّک فکبّر و ثیابک فطهّر و الرجز فاهجر و لاتمتن تستکثر و لربک فاصبر،ای جامه در سر کشیده بر خیز و بیم ده، پروردگارت را تکبیر گوی و جامهات را پاکیزه دار، از پلیدی دوری گزین و چیزی مده که بیش از آن چشم داشته باشی. برای پروردگارت صابر باش». پروردگار متعال در این آیات که جزء نخستین پیامهای آسمانی در آغاز رسالت است، نخست وظیفه خود پیامبر را روشن میسازد، که میفرماید انذار کن. پس به پیامبر دستور میدهد که خویشاوندان و نزدیکان خود را هشدار ده و آنان را با پیام الهی هماهنگ ساز: «و انذر عشیرتک الاقرببین، خویشاوندان نزدیکت را بیم ده.». سپس در آیات دیگر دستور میدهد که همسران، هموطنان و جهانیان را انذار کن.
قرآن کریم بر ضرورت مبلّغ و حضور هشدار دهنده به عنوان سنت و قانون الهی در میان همه امتها تاکید میکند و تبلیغ و دعوت به سوی خدا را سنت جاری همه تاریخ میداند که هیچ امت و قومی بدون بیم دهنده یافت نشده است: «و ان من امّه الا خلا فیها نذیره، و هیچ ملتی نیست مگر آنکه به میانشان بیم دهندهای بوده است».
ارزش و اهمیت تبلیغ از نظر اهل بیت(ع)
تبلیغ معارف اسلامی برگرفته از احادیث معصومین (علیهم السلام) در جهت حفظ ارزشهای الهی ارزش و اهمیت خاصی داشته است.
معاویه بن عمار گوید: قلت لا بیعبدالله علیه السلام: «رجل راویه لحدیثکم یبث ذلک فی الناس و یشدده فی قلوبهم و قلوب شیعتکم، و لعلّ عابداً من شیعتکم لیست لَهُ هذه الروایه ایها افضل؟ قال: الراویه لحدیثنا سیدً به قلوب شیعتنا افضل من الف عابد، به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: روایتگر حدیث شما که سخنان شما را برای مردم بازگو میکند و بدین وسیله آنها را دلگرم ساخته و بدانها نیرو میدهد، در مقایسه با فرد پرهیزکار از شیعیان شما که این توانایی را ندارد و در عین حال اهل عبادت است، کدام یک برترند؟ حضرت فرمود: کسی که حدیث ما را روایت کند و روحیه مردم را با این احادیث نیرو و توان میبخشد و به کمک آن، اندیشههای شیعیان ما را استوار میسازد، از هزار عابد برتر است». نیز امام باقر (علیه السلام) فرمود: «عالم یُنتفع بعلمه افضل من سبعین الف عابد، عالمی که دیگران از علم او بهرهمند شوند، از هفتاد هزار عابد برتر است».
با توجه به روایات مذکور، میتوان گفت که ارزش تبلیغ با اهمیت رشد و هدایت انسانها پیوند میخورد.
وظائف و ویژگیهای مبلّغ
از جمله محورهای تعیینکننده در اثر بخشی تبلیغات دینی خود مبلّغ است، چرا که مبلّغ دینی نمیتواند به عمق جان و روح مخاطب نفوذ کند مگر اینکه خود دارای ویژگیهای خاصی از لحاظ علم و عمل نسبت به مخاطبین باشد تا علم خود را به کمک الگو دهی در مخاطب به عمل تبدیل کند. برای بیان ویژگیهای مبلغ، رفتار انبیا بهترین الگوست. راهی که مبلغان دین انتخاب کرده اند، در حقیقت تداوم راه انبیاست و بررسی ویژگیهای انبیا به خصوص پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله در این جهت میتواند بسیار کارگشا باشد:
1ـ اخلاص (رکن اول تبلیغ)
مبلّغ باید با اخلاص و به دور از حب و بغض برنامههای تبلیغی را انجام دهد. اخلاص در عمل رمز موفقیت مبلّغ است. زیرا موثر واقعی خداوند متعال است و اگر تبلیغ به خاطر خدا انجام گیرد، بر دلها اثر خواهد گذاشت. قیام برای خدا شیوه تمامی رسولان الهی همچون حضرت نوح، هود، صالح، لوط، شعیب و خاتم رسولان حضرت محمد (ص) بوده است.
نشانه اخلاص در تبلیغ را میتوان در آیه زیر به روشنی دید: «یا قوم لا اسئلکم علیه مالا ان اجری الا علی الله،ای قوم، من بر این [رسالت مالی از شما درخواست نمیکنم. مزد من جز بر عهده خدا نیست.»
امام علی علیه السلام در نکوهش کسانی که از علمشان نان میخورند میفرماید: «المستاکل بدینه حظه من دینه ما یاکل، کسی که نان به دین میخورد، بهرهاش از دینش همان است که میخورد.» تجربه نیز این واقعیت را تایید میکند. اگر مردم ببینند روحانی پیوسته دم از پول میزند، متاع دنیا برای او عزیز است، عزت او از چشمشان میافتد و دیگر آن نفوذ کلام بایسته را نخواهد داشت. و نیز تجربه نشان داده است که مردم، روحانی منیع الطبع را بسیار دوست دارند و بیشتر تحویل میگیرند.
این یک سوی قصه است، از سوی دیگر ما معتقدیم که در ورای این جهان هستی قدرتی هست که همه چیز به دست اوست، عزت، رزق و محبوبیت به دست اوست. خداوند متعال میفرماید: «من کان یرید العزه فلله العزه جمیعا، هر کس سربلندی میخواهد، سربلندی یکسره از آن خداست.» و نیز میفرماید: «انالله یدافع عن الذین آمنوا، قطعا خداوند از کسانی که ایمان آوردهاند دفاع میکند.».
اگر میخواهیم در بحرانها تنها نشویم باید با خدا باشیم. خداوند میفرماید: «ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودا، کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند، به زودی [خدای] رحمان برای آنان محبتی [در دل ها] قرار میدهد.» و نیز میفرماید: «انالله هو الرزاق ذو القوه المتین، خداست که خود روزی بخش نیرومند استوار است.»
2ـ تبلیغ عملی
تلاش تبلیغی باید به وسیله کسانی که مورد اعتماد مردم هستند انجام گیرد. برای جلب اعتماد مردم باید اعمال و رفتار دعوتکننده مطابق گفتار و پیامش باشد. چنانکه تمامی پیامبران و ائمه اطهار علیهم السلام، چنین بودند و به هر آنچه میگفتند خود عامل بودند.
مبلّغ، امام، رهبر و پیشوای دیگران است و کسی که خود را برای رهبری مردم گمارده است باید در همه کارها پیشگام باشد و قبل از تعلیم دیگران به تعلیم خود بپردازد. باید قبل از اینکه مردم را به انجام کارهای خوب دستور دهد، خود آنها را انجام داده باشد، و قبل از نهی دیگران از اعمال زشت و ناروای خودش آن اعمال را ترک کند که این صفت الهی بوده است. زیرا امر به معروف از عامل به آن موثر است و خلاصه این که:
دو صد گفته چون نیم کردار نیست
3- مردمی بودن
قرآن کریم میفرماید: «لقد منالله علی المومنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم، به یقین خدا بر مومنان منت نهاد [که] پیامبری از خودشان در میان آنان برانگیخت.» و نیز میفرماید: «اذ قال لهم اخوهم هود الاتتقون، آنگاه که برادرشان هود به آنها گفت: آیا پروا ندارید؟» و همچنین میفرماید: «اذ قال لهم اخوهم صالح الاتتقون، آنگاه که برادرشان صالح به آنها گفت: آیا پروا ندارید؟». این تعابیر حاکی از آن است که انبیاء الهی با مردم یگانه بودند. آنها مردم شناس بوده و فرهنگ آنها را میشناختند.
مردمی بودن را حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه چنین معنا میکند: «خالطوا الناس مخالطه ان متم معها بکوا علیکم و ان عشتم حنوا الیکم، با مردم طوری زندگی کنید که اگر مردید بر شما گریه کنند و اگر بودید میل داشته باشند که با آنها باشید.».
در حالات پیامبر اکرم وارد شده است که: «کان رسولالله صلیالله علیه و آله اذا فقد الرجل من اخوانه ثلاثه ایام سال عنه فان کان غائبا دعاله و ان کان شاهدا زاره و ان کان مریضا عاده، سیره پیامبر خدا چنین بود که هنگامی که یکی از برادران دینیاش را سه روز نمیدید درباره او سوال میکرد. پس اگر مسافرت بود برایش دعا میکرد [که سالم برگردد] و اگر حاضر بود به دیدنش میرفت و اگر مریض بود به عیادتش میرفت.» این رفتار، رفتار مردمی است. اگر مبلغ نیز چنین کند مستمعان بیشتر جذب میشوند.
مبلغ باید مخاطبان خود را تکریم کند. تکریم هر فرد به این معناست که هیچگاه شخصیتش را تحقیر نکنیم، در جمع او را هو نکنیم، اگر انتقادی داریم، خصوصی به او بگوئیم، به خصوص تکریم جوانان و نوجوانان که ظرافت بیشتری دارد. البته تکریم پیرمرد یک جوراست و تکریم جوان و نوجوان به شکل دیگری است. تکریم جوان به این است که به او بها بدهیم. البته نباید جوان زده بشویم و پیرمردها را طرد کنیم، این افراط است. ولی چه اشکال دارد که در تصمیم گیریها از آنها نیز نظرخواهی شود، گرچه در پایان، نظر خودتان را عمل خواهید کرد. در سیره پیامبر اکرم آمده است که در جنگهای بدر، احد و خندق مشورت کردند.
باور کنیم که روحانی پدر است و بدون پدری نمیتواند کاری کند. مبادا افرادی خاص ما را در مشت خودشان بگیرند و ما تریبون آنها شویم. این ظرافت را کسانی که به تبلیغ میروند باید دقت کنند.
4- تواضع
قرآن کریم میفرماید: «واخفض جناحک للمومنین، و بال خویش را برای مومنان فرو گستر.» «خفض جناح» تواضع توام با مهر است، همان حالتی که پرنده بال باز میکند و جوجههایش را زیر بالش میگیرد. خداوند از پیامبر میخواهد که نسبت به مومنین این چنین متواضع باشد. در حالات پیامبر اکرم داریم که: «کان یسلم علی الصغیر والکبیر، پیامبر همیشه بر کوچک و بزرگ سلام میکرد.». به بچهها هم سلام میکرد و میفرمود: سلام میکنم تا سنتی بعد از من باشد. مرحوم مجلسی در بحار درباره پیامبر اکرم نقل کرده است که: «کانت الولیده من ولائد المدینه تاخذ بید رسولالله صلیالله علیه و آله ولاینزع منها یده حتی تذهب به حیث شاءت، گاه میشد دختر بچهای که در مدینه متولد شده دست پیغمبر را میگرفت و پیامبر دست خود را از او جدا نمیکرد تا دختر او را به هر کجا که میخواست میبرد.».
5- آگاهی و ایمان به هدف
مبلّغ باید هدف از تبلیغ را به خوبی بشناسد تا بتواند در راه رسیدن به آن قدم بردارد. همانگونه که حضرت رسول در تبلیغ خود با آگاهی حرکت میکرد. چنان که باید آنقدر به هدف خود نیز ایمان قلبی داشته باشد که سخنان او در دیگران تاثیر گذارد. مثل خود رسول خدا (ص) که فرمودند: اگر خورشید را در دست راست من و ماه را در دست چپ من قرار دهند دست از هدف خود بر ندارم. و همچون خضر در حالت گرسنگی و تشنگی رسالت خویش را انجام دهد. رسول خدا به خاطر ایمان به هدف، حاضر به مباهله شد. یعنی به دشمنان خدا فرمودند در صورتی که سخنانش دروغ باشد حاضر است خود و عزیزترین کسانش مورد نفرین و هلاکت قرار گیرد. در نهایت این که بداند سخنی که از دل برآید لاجرم بر دل مینشیند اگر به گفتههای خود ایمان قلبی داشته باشد، سخنانش تاثیر پذیر خواهد بود.
6- شناخت مخاطبان
شناخت و ارزیابی فرهنگ و آداب و رسوم، آرمانها، آرزوها، کمبودها، مشکلات و نیز گروه سنی، میزان تحصیلات، شغل اقشار مختلف مردم در جامعه یکی از رموز موفقیت مبلغین و روحانیون در اتخاذ شیوه تبلیغات مناسب و مطلوب، و تنفیذ و ترویج محتوای پیامشان در بین مردم میباشد. پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله وارد مسجد میشد، میدید نشستهاند و شعر میخوانند. او نیز مینشست و گوش میکرد. آنها میخندیدند، پیامبر هم میخندید. «ولا یزجرهم الا عن حرام.» فقط مقابل حرام میایستاد. مبلغ مردمی مبلغی است که تریبون تبلیغ را تنها به منبر خلاصه نکند. گاهی باید شبی با قرآن داشت، گاهی شب خاطره و گاهی مسابقه و گاه اشکال جذاب دیگر به گونهای که مردم جذب شوند. خطیب بودن مبلغ ده درصد نقش دارد و نود درصد بقیه مربوط به رفتار مردمی او است. اگر خطیب مردمی بوده، در خانهاش به روی مردم باز باشد، در حد توانش گره از کار مردم باز کند و به فکر مشکلات فرهنگی و اجتماعی مردم باشد، جایگاه خوبی در میان مردم دارد. هستند خطبایی که از جهت علمی در سطح بالایی نبوده و خطابه آنها نیز خیلی پرمحتوا نیست، اما محبوبیت دارند و هستند مبلغانی که بسیار خطیبند اما آن جایگاه شایسته را ندارند.
7ـ سعه صدر و استقامت
حضرت موسی (علیه السلام) به عنوان یک مبلّغ هنگام رفتن به سوی فرعون زمان خویش، برای هدایت و آگاه نمودن او از پروردگارش سعه صدر و قدرت تحمل سختیها را درخواست نمود: «قال رب اشرح لی صدری، و یسرلی امری، و احلل عقده من لسانی یفقهوا قولی».
امیرالمومنین علی علیه السلام میفرماید: «آله الرئاسه سعه الصدر، سعه صدر ابزار ریاست است.». سعه صدر به معنای سکوت در مقابل اهانت به دین و قرآن نیست. امیرالمومنین علیه السلام خودش در برابر گناه و معصیت ساکت نبود، بلکه سعه صدر یعنی تحمل ذوقها، سلیقهها و اندیشههای مختلف و نیز تحمل بیمهری ها. سلاح این میدان، تحمل، و الگوی آن انبیاء و ائمهاند. «فاصبر کما صبر اولو العزم من الرسل، پس همان گونه که پیامبران نستوه صبر کردند، صبر کن.»
ببینید دشمنان با پیامبر اکرم چه رفتاری کردند و او چگونه رفتار کرد، پرچم را به دست سعد داد، سعد پرچم را بلند کرد و گفت: «الیوم یوم الملحمه; امروز روز انتقام است.» تا پیامبر اکرم این سخن را شنید، علی علیه السلام را فرستاد و فرمود: پرچم را از دستش بگیر و بگو: «الیوم یوم المرحمه اذهبوا فانتم الطلقا، امروز روز مرحمت است. بروید که شما آزاد هستید.» این برخورد لازمه آقایی است.
8- مهربان و دلسوز بودن
برای یک مبلغ نه تنها در سخن گفتن بلکه در برخوردها و معاشرتها نیز نرم بودن و مدارا کردن لازم است، چرا که با نرمی و نیکی کردن، مردم به دین خدا کشیده میشوند و بنا به تجارب فراوان مبلغین، تندی و اکراه نمیتوان مردم را به راه راست هدایت نمود. باید با سوز دینی نسبت به مخاطب برخورد کرد. قرآن کریم خطاب به پیامبر میفرماید: «طه ما انزلنا علیک القران لتشقی، قرآن را بر تو نازل نکریم تا به رنج افتی.». آنقدر پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله سوز داشت که از این که میدید حق پذیرفته نمیشود گاهی مریض میشد. تا جایی که خداوند متعال خطاب به آن حضرت میفرماید: «فلعلک باخع نفسک علی اثارهم ان لم یومنوا بهذا الحدیث اسفا، شاید اگر به این سخن ایمان نیاورند، تو جان خود را از اندوه در پی گیری [کار] شان تباه کنی.». «بخوع» یعنی دق مرگ شدن. این آیه میگوید:ای رسول خدا تو از اینکه میبینی ایمان نمیآورند میخواهی خودت را دق مرگ کنی. همچنین خداوند متعال در مورد سوز و عشق پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله نسبت به تبلیغ دین میفرماید: «لقد جاءکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمومنین رئوف رحیم، قطعا برای شما پیامبری از خودتان آمد که بر او دشوار است که شما در رنج بیفتید، به [هدایت] شما حریص و نسبت به مومنان دلسوز و مهربان است.».
روحانی و مبلغ باید حتی در عالم رویا هم خواب ببیند که چه برنامههایی برای منطقه تبلیغی مفید است. با این عشق به کار و مهربانی و عطوفت با مردم میتوان موفق بود.
خداوند متعال در قرآن دلیل موفقیت پیامبر را، مهربانی و ملایمت او میداند که اگر پیامبر این صفت را نداشت مردم از دور او متفرق میشدند: «فبما رحمه منالله کنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لا نفضوا من حولک». و پیامبرش را پیامبر رحمت برای عالمیان، بخصوص مومنین میداند: «و کان بالمومنین رحیما»، «و ما ارسلناک الاّ رحمه للعالمین». و از زبان همین رسول رحمت نقل شده است که فرمودند: «لیّنوا لمن تعلّمون».