خودسازی و علمآموزی (قسمت دوم)؛ محمدکاظم تقوی
اشاره
اهتمام به خودسازي و تزكيه نفس كه براي همگان لازم است، براي طالبان علم لزوم و حتميت شديدتري دارد و لذا عالمان وارسته و راهيافته در تاريخ طولاني حوزهها و مراكز تعليم و تعلّم علوم ديني توجه ويژهاي به علم اخلاق و مسأله تهذيب نفس داشتند؛ هم مربياني بزرگ در اين عرصه بدين مهم قيام كردند و هم عالماني با خلق آثار اخلاقي ارزنده در انسانسازي زحمت كشيدند. يكي از آثار اخلاقي آن عصر، كتاب شريف “كشف الغطاء عن وجوه مراسم الاهتداء” است كه توسط علامه مولي محمدحسن قزويني (متوفي 1240 ه.ق) تأليف شده است. اين كتاب شريف در ده باب و يك خاتمه تأليف يافته است. در اين مختصر ترجمه بخشهايي از آن، جهت استفاده حوزويان تقديم ميگردد. قسمت اول هفته گذشته ارائه شده و اينك قسمت دوم:
آداب تعليم
آداب تحصيل علم ده چيز است:
1ـ (نخستين ادب از آداب كسب علم) كه اصل و اساس آن آداب هم ميباشد، پاكيزه نمودن جان از رذائل و زشتيهاي اخلاقي ميباشد؛ چرا كه علم و دانايي، عبادت باطنِ (وجود انسان) است و معلوم است كه نماز سرِّ (انسان) با آلودگي باطن صحيح نيست. قبلاً مطالبي به قدر كفايت در اين زمينه گذشت.
2ـ كاستن پيوندهاي دنيوي و دوري گزيدن از وطن و خويشان؛ چرا كه خداوند در وجود انسان دو قلب قرار نداده است. (قلب واحد همّ واحد)
3ـ اينكه طالب علم در برابر علم و معلم تكبر نورزد؛ بلكه در مقابل او تسليم كامل باشد؛ مانند مريضِ بياطلاع (از امور پزشكي) در مقابل پزشك متخصصِ دلسوز و مهربان. خداوند متعال در قرآن ميفرمايد: “بيگمان در اين (كلام الهي) تذكري است براي آن كس كه عقل دارد، يا گوشِ دل فرا دهد در حالي كه حاضر باشد.”1 مقصود (آيه شريفه) اين است كه قلب او حاضر باشد و شنونده خوبي بوده، به آنچه به او آموخته ميشود توجه كامل داشته باشد. همچنين سپاسگزار و شاكر خداي تعالي و معلم خويش باشد. تواضع و افتادگي فراوان در مقابل معلم داشته، به او خدمت نمايد. طالب دانش نبايد در امر تحصيل علم به آموختن از محضر علماء بزرگ و مشهور اكتفاء كند؛ زيرا دانش سبب نجات است و آن كس كه از حيوان درنده ميگريزد، بين مرشد و راهنماي شناختهشده و آن كس كه گمنام و (به ظاهر) بيقدر و منزلت است، فرقي نميگذارد و (از طرفي) حكمت و دانايي گمشد? مؤمن است كه هر جا آن را بيابد، مغتنمش ميشمارد.
بايد از معلم ـ در آنچه كه در راه ياددادن بدان اشاره ميكند ـ پيروي نمود و نظرش را همچون امانتي پذيرفت؛ چرا كه (سخن) نادرستِ معلم از (نظر) درست شاگرد نيكوتر است؛ زيرا چه فراوانند مريضهايي كه مبتلا به گرمازدگي هستند، ولي پزشك معالج آنها با تشديد گرماي بدنشان، آنان را درمان ميكند؛ يعني با گرما قدرت بدني آنها را بالا ميبرد تا تحمل فشارهاي درمان را داشته باشند، اما كسي كه از امور پزشكي بياطلاع است، از اين راه حل متعجب ميشود. خداوند متعال به اين نكته توجه و تنبه داد، آنجا كه قصه خضر و موسي (عليهما السلام) را بيان ميكند.
حضرت علي (عليه السلام) ميفرمايد: “از جمله حقوقي كه عالم دين دارد اين است كه زياد از او پرسش ننمايي و در جواب دادن به او بگومگو نكني و هنگامي كه او بيحال و كسل است، از او درخواستي نداشته باشي….”2
4ـ اينكه از گوش دادن (و پيگيري نمودن) اختلاف انظار صاحب نظران (در آغاز تحصيل)؛ چه در علوم دنيا و چه در علوم آخرت، دوري كند؛ چرا كه چنين رويهاي عقل را سرگشته و استعداد را ضعيف نموده و ذهن را خشكِ از ادراك و فهميدن ميسازد. طالب علم اول بايد روش پسنديده و مرضي عقل و نقل را نزد استادش فراگيرد، آن گاه به ديگر نظرات و شبهات بپردازد. اگر معلم او صاحب نظر نباشد؛ بلكه به بازگويي كلام ديگران عادت داشته باشد، حتماً از او دوري كند؛ چرا كه نابينا را نشايد كه عصاكش و راهبر نابينايان باشد. همچنان كه لازم است تازه مسلمان را از معاشرت با كفار (به خاطر اثرپذيري از آنان) حفظ كرد، هچنين لازم است تازه وارد در علوم را از پرداختن به شبهات حفظ كرد. بر خلاف افراد توانا (و خبرگان در علوم)؛ زيرا عالمان آگاه خود به استقبال شبهات ميروند (تا آن را بشناسند و با بصيرت از حق و اهل حق دفاع نمايند.). در ميدان نبرد نيز چنين است كه شخص ناتوان را از درگيرشدن در عرصه نبرد بازميدارند، اما دلاوران خود به كارزار با نامآوران ميشتابند. پس ـ به حكم عقل و نقل ـ جايز نيست كه ناتوانان از كارهاي توانمندان پيروي نمايند. گفته شد معناي سخن يكي از عرفا كه گفت: “كسي كه ابتداي حال و كارم را ببيند از صديقين خواهد شد و آن كس كه نهايت حالم را نظاره نمايد كافر ميگردد.” اين است كه در مراحل نهايي سير و سلوك أعمال به باطن رو ميكنند و اعضاء و جوارح ظاهري تلاشي ندارند مگر در انجام واجبات كه شخص تازهكار ميپندارد چنين عارف واصلي بيكاره و كسل در انجام طاعات و عبادات است، هرگز؛ بلكه او ارتباط قلبي با حق تعالي دارد و در (حال) عين شهود و حضور (در محضر حق) به سر ميبرد، و علي الدوام در حال ذكر (و ياد حق تعالي) ميباشد كه اين حال افضلِ (از عبادات جوارحي و ظاهري) است. از اين رو، كارهايي كه براي غير پيامبر جايز نيست، براي پيامبر (صليالله عليه و آله) روا ميباشد، حتي ازدواج با نه همسر؛ زيرا آن حضرت (صليالله عليه و آله) توان رعايت عدالت بين همسران را دارد ـ گر چه زياد باشند ـ اما غير او چنين نتوانند بود.
5ـ در مرحله اولِ تحصيل همه رشتههاي پسنديده علوم را در حد (عمومي) و اطلاع از نتايج آنها، فرا بگيرد، (در ادامه) اگر عمر وفا كرد، در آن رشتهها تبحر و تخصص پيدا كند و بعضي از رشتهها (در فهم مطالب) رشتههاي ديگر كمك ميكنند. (چون چنين است) اگر او از رشتههاي گوناگون علوم بياطلاع باشد، به خاطر جهلش با آنها به ستيزه و دشمني ميپردازد. خداي تعالي ميفرمايد: “و چون خودشان به وسيله آن ـ قرآن كريم ـ هدايت نشدند، ميگويند: اين يك دروغ قديمي است.”3 پس همه علوم و دانشها در مسير سلوك به سوي خداي تعالي نقشي دارند و برايشان جايگاه دور و نزديك نسبت به مقصود (وصول الي الله) وجود دارد و عالمان و دانشمنداني كه به اين علوم مختلف ميپردازند، نگهبانان آن دانشها ميباشند؛ همانند نگهبانانِ مرزها. براي هر دانشمندي رتبهاي است كه متناسب با رتبه خويش پاداش دارد ـ در صورتي كه در پرداختن به آن علم انگيزه الهي داشته باشد ـ.
6ـ اينكه به يكباره (و بيمقايسه) چندين رشته از دانش را فرا نگيرد؛ بلكه مراعات اهميت (آنچه را فرا ميگيرد) بنمايد؛ چرا كه مقتضاي دورانديشي، با توجه به فراواني علوم و كوتاهي عمرها، اين است كه بهترين و خلاصه و برگزيده هر رشته را بجويد و زيادي توانِ (علمي و فكري) خويش را از علمي كه برايش (تحصيل آن) ممكن است، جهت كامل نمودن علم اشرف؛ يعني علم آخرت ـ كه خود دريايي است كه هرگز خشك نميشود ـ صرف نمايد.
7ـ اينكه طالب علم، دليل برتري بعضي از علوم بر بعض ديگر را بشناسد كه وجه شرافت بعضي از علوم، يا به ارزشمند بودن ثمره آن است و يا به جهت دليل مطمئني كه دارند؛ مانند علم دين و علم پزشكي كه ثمره يكي زندگي گذرا است و ثمره آن ديگر زندگي جاودانه ميباشد ـ كه همين، قدر و ارزش بيشتري دارد ـ و اگر اين دو با هم تعارض نمايند اوّلي (علم دين) سزاوارتر (به آموختن) است.
8ـ در آموختن علم نيت صادق داشته باشد، به اينكه قصد طالب علم آراستن حقيقت خويشتن با فضيلت علم باشد و هدف نهايي او (نيل به) خوشبختي ابدي باشد، نه رياستطلبي و ثروتاندوزي و اموري از اين قبيل. و هنگامي كه در مسير تحصيل علمي (كه به هر دليلي براي او ترجيج دارد) ميباشد، دانشهاي ديگر را كوچك نشمرد و از ثناء بر علم آخرت (در زبان دين) بيارزشي ديگر دانشها را نفهمد؛ چرا كه بيگمان كساني كه از علوم مختلف بهرهمند هستند، همانند مرزبانان و مجاهدين در راه خدا ميباشند كه دستهاي جنگجويند و عدهاي متصدي آب و گروهي مسئول چارپايان، (در ادبيات نظامي روز، گروهي در رستههاي رزمي خدمت ميكنند و عدهاي در بخش تداركات و گروهي نيز در قسمت نقليه مشغول ميباشند) و هر گروهي را اجر و پاداش كارشان ميباشد. البته در صورتي كه انگيزه آنان بلندآوازه كردن آئين خداپرستي باشد، نه چنگ انداختن در غنائم. علماء و دانشمندانِ (رشتههاي گوناگون) نيز اين چنين ميباشند (كه هر گروهي باري را برميدارند و اگر نيت الهي داشته باشند، مأجور خواهند بود.) خداي تعالي ميفرمايد: “خداوند كساني را كه ايمان آوردهاند و كساني را كه علم به آنان داده شده، درجات عظيمي ميبخشد.”4 پس كوچك شمردن صرّافها در مقايسه با پادشاهان حكام، دلالتي بر كوچك دانستن آنان نسبت به آنهايي كه جاروب ميكشند، ندارد. در نتيجه، برترين رتبه (عندالله) براي انبياء الهي است، بعد از آنان اولياء الهي قرار دارند، سپس علماء و دانشمندان ـ با توجه به تفاوتي كه بين طبقات و گروههاي آنان وجود دارد ـ جاي ميگيرند؛ چرا كه خداوند ميفرمايد: “پس هر كسي كه هموزن ذرهاي كار خير انجام دهد آن را (در سراي باقي) ميبيند.”5 و هر كسي كه هدف او (تحصيل رضاي) خدا باشد ـ با هر علم و دانشي كه بخواهد (به اين هدف برسد) ـ خداوند حتما ًاو را ترفيع درجه ميدهد.
9ـ اينكه طالب علم، نسبت هر علمي را در ارتباط با مقصد خويش (نيل به سعادت و خوشبختي) بداند، تا مبادا علمي را كه مهم نيست بر علمي مهم مقدم بدارد. چنان كه بر كسي كه قصد رفتن به زيارت خانه خدا را دارد، (انجام) سه كار لازم است: 1ـ تهيه اسباب سفر و زاد و توشه راه و كارواني كه به همراه آن مسير را بپيمايد. 2ـ جداشدن از خانه و خانواده و پيمودن راه تا به كعبه (مقصود) برسد. 3ـ انجام أعمال حج (به اين صورت كه) هر عملي بعد از عمل قبلي و هر ركني بعد از ركن ديگر، تا اينكه از طوافِ وداع فارغ شود. (اين تعبير غزالي در احياء العلوم است و الا تعبير مطابق فقه شيعه، فراغت از طواف نساء و نماز آن، ميباشد.) و براي حاجي در هر يك از مقامات سهگانه، منازلي است ـ از آغاز تا پايان ـ و نزديكي منزل اول به مقصد، همانند نزديكي منزل سوم به مقصد نخواهد بود و نيز آغازكننده (عمل) در مقامي، همانند كسي كه عمل آن مقام را به پايان رسانيده نميباشد. با توجه به تمثيل يادشده، بعضي از علوم همانند تهيه اسباب و اثاثيه سفر است؛ مانند علم فقه و پزشكي و… و برخي به مانند گذشتن از بيابانها (ي خشك) و گردنهها ميباشد كه آن علم اخلاق است؛ يعني پاكيزه كردن روح و جان از صفات ناپسند و همانگونه كه در رسيدن به كعبه، دانستن راهها و مراحل سفر، بدون پيمودن راه فايدهاي ندارد، همچنين دانستن مسائل اخلاقي بدون انجام رياضتها و صيقل دادن نفس از آلودگي هواهاي نفساني، كفايت نميكند؛ گر چه انجام كارهاي اخلاقي بر دانستن علم اخلاق تكيه دارد.
بعضي از علوم نيز به مثابه خودِ حج و اركان آن ميباشد كه شناخت خداي تعالي و صفات و افعال او و آنچه كه او بر آنها مژده و بشارت داد و يا بندگانش را نسبت به آنها بيم داد، ميباشد. پس جز عارفان مقرَّب كسي به خوشبختي نميرسد. براي اين خاصّان نيز نسيم خوشِ رحمت الهيه و بهشت پر از نعمت و سلامتي جاودانه (پاداش قرار داده شده) است. اين چنين پاداشي آنان و آن دسته از سالكيني كه قصد كوي دوست داشتند، ولي به مقصد نرسيدند، را شامل ميشود. چنان كه خداي تعالي ميفرمايد: “اما اگر از اصحاب يمين باشد (به او گفته ميشود) سلام بر تو از سوي دوستانت كه از اصحاب يمينند.”6 و كسي كه به سوي مقصد خيز برندارد و يا اصلاً متوجه مقصد نباشد و يا با هدف فرمانبرداري حق تعالي متوجه مقصد نشده باشد، چنين شخصي از اصحاب شمال است كه براي او آب جوشان دوزخ فراهم گرديده و سرنوشت او ورود در آتش جهنم ميباشد.
10ـ اينكه شاگردان حاضر در يك حلقه درس، همديگر را دوست بدارند و در نيازهايشان و نيل به خواستههايشان، يكديگر را كمك نمايند. اين (مهم) با نيت آخرتي (و خدايي) داشتن در تحصيل علم محقق ميشود؛ چرا كه آنها راه خدا را ميروند و به سوي او در سفرند و ماهها و سالها، منازلِ بين راه محسوب ميشوند و رفاقت در سفرهاي دنيايي موجب صفا و صميميت ميگردد؛ حالا چه رسد به (اينكه) مسافرت به سوي بهشت برين باشد كه صفاي آن بيشتر خواهد بود. خداي تعالي ميفرمايد: “مؤمنان برادر يكديگرند.”7 و “دوستان در آن روز دشمن يكديگرند، مگر پرهيزگاران.”8
پاورقيها:
1- سوره ق، آيه 37.
2 – محجه البيضاء، ج 1، ص 114.
3 – سوره احقاف، آيه 11.
4 – سوره مجادله، آيه 11.
5 – سوره زلزله، آيه 7.
6 – سوره واقعه، آيه 90 و 91.
7 – سوره حجرات، آيه 10.
8 – سوره زخرف، آيه 67.
* طالب علم اول بايد روش پسنديده و مرضي عقل و نقل را نزد استادش فراگيرد، آن گاه به ديگر نظرات و شبهات بپردازد
* طالب علم بايد در آموختن علم نيت صادق داشته باشد، به اينكه قصد او آراستن حقيقت خويشتن با فضيلت علم باشد و هدف نهايي او (نيل به) خوشبختي ابدي باشد، نه رياستطلبي و ثروتاندوزي و اموري از اين قبيل
* شاگردان حاضر در يك حلقه درس، همديگر را دوست بدارند و در نيازهايشان و نيل به خواستههايشان، يكديگر را كمك نمايند