شاخص‌های حقیقی جامعه دینی؛ سید جواد ورعی

انقلاب اسلامى ايران با هدف ايجاد «جامعه دينى» و حاكميت احكام خدا انجام گرفت و رهبر فقيد انقلاب حضرت امام خمينى – سلام اللّه عليه – نيز هدفى جز اين نداشت چنانچه رهروان آن حضرت نيز به تبعيت از او براى بر هم زدن نظام طاغوتى و ايجاد نظامى الهى از هيچ كوششى دريغ نكردند. در اينكه با پيروزى انقلاب جامعه متحول شد و در زمينه‏هاى فراوانى رشد و تعالى پيدا كرد. جاى ترديد نيست،

اما آنچه اين نوشتار در پى طرح آن است، تأكيد بر ضرورت بررسى سير صعودى يا نزولى جامعه از آغاز پيروزى انقلاب تا كنون است.

آيا جامعه ما كه با بهاى سنگينى متحول شد، به سمت تحقق كامل «جامعه دينى» با همه ويژگيها و خصوصيات آن حركت كرده است؟

براى رسيدن به پاسخ اين سئوال هر قدر تأمل شود و مسئولان و دست‏اندركاران تحقيق را مأمور رسيدگى به اين امر نمايند. جا دارد، اينكه جامعه در ابعاد مختلف سياسى، اجتماعى، فرهنگى، اعتقادى و مذهبى، اقتصادى و نظامى و… چه ميزان رشد داشته و احياناً در چه زمينه‏هايى رو به ضعف نهاده، مى‏تواند ما را در پيمودن ادامه راه يارى كند. براى روشن شدن اين امر بايد شاخص‏هايى را مورد توجه قرار داد، در هر زمينه باشد. بررسى اين امر هم از توان ما خارج است و هم از حوصله يك مقاله كوتاه، بلكه هدف تنها نگاهى كلى به اين مبحث و تذ كار اهميت آن است.

برخى از دست‏اندكاران بر اين عقيده‏اند كه جامعه در همه زمينه‏ها رشد داشته و شاخص‏هايى را نيز براى آن ذكر مى‏كنند. همان طور كه يك وزير يا مدير براى نشان دادن موفقيت اداره و سازمان متبوع خويش آمار و ارقامى را به عنوان رشد شاخص‏ها ذكر مى‏كنند، از آنجا كه رسيدن به پاسخ اين سئوال اهميت فراوانى دارد، نبايد عشق و علاقه به نظام اسلامى كه در جاى خود ضرورى است، ما را وادار كند كه در اين بررسى كمبودها را نبينيم و تنها به وجود نقاط قوت بسنده نمائيم. هر مديرى به طور طبيعى دوست ندارد كه اداره متبوعش را ناموفق معرفى كند. بلكه از هر فرصتى براى نشان دادن موفقيت خود در اداره سازمان مربوطه استفاده مى‏كند.

ناگفته نماند كه در مصاف با دشمنان قسم خورده انقلاب و نظام اسلامى تأكيد بر بركات و دستاوردهاى عظيم انقلاب و يادآورى تحولى كه در جامعه رخ داده، اجتناب‏ناپذير است، اما براى حفظ اين دستاوردها و ارزش‏هاى متعالى، بررسى روند صعودى يا نزولى در زمينه‏هاى مختلف از سوى دوستان، دست‏اندكاران و دلسوزان انقلاب و برنامه‏ريزى بر اساس اين بررسى انقلاب و نظام را بيمه خواهد كرد.

در اين بررسى اگر تنها به مقايسه «جامعه پس از انقلاب» و «جامعه در زمان طاغوت» بسنده كنيم، به وضع موجود راضى خواهيم بود، چنانكه كسانى كه هميشه از وضع موجود تعريف مى‏كنند، به وضعيت اسفناك رژيم گذشته اشاره مى‏كنند. اما اگر به مقايسه جامعه در وضعيت فعلى با «جامعه مطلوب از ديدگاه اسلام» و نظام فعلى يا نظام حكومتى اميرالمؤمنين على عليه السلام بپردازيم، هميشه از وضع موجود ناراضى بوده و براى رسيدن به نقطه تعالى تلاش خواهيم كرد. البته به شرطى كه مقايسه ما مانند مقايسه آن وزير محترم نباشد كه حكومت فعلى و استانداران آن را بهتر از حكومت على(ع) و استانداران آن حضرت معرفى كردند!! چرا كه در اين صورت نه تنها از وضع موجود راضى خواهيم بود، بلكه بدان مغرور هم خواهيم شد.

اگر شاخص‏هاى كلى در خصوص جامعه دينى لحاظ شود و وضع موجود جامعه و نيز وضع جامعه در سالهاى اول پيروزى انقلاب، با آن شاخص‏ها ارزيابى گردد، سير صعودى يا نزولى در هر زمينه روشن مى‏شود، مى‏توان اين شاخص‏ها را در سه محور كلى تبيين كرد.

1- در جامعه دينى قوانين بر محور احكام اسلام وضع مى‏شود.

2- در جامعه دينى مجريان، پايبند به اجراى قوانين اسلامند و از علم و تقوا و اخلاص برخوردارند.

3- مردم در زندگى روزمره خويش در ابعاد مختلف فردى و اجتماعى ملتزم به احكام و مقررات اسلامى‏اند.

در باره محور اول، با پيروزى انقلاب قانون اساسى نظام شاهنشاهى برچيده و قانون اساسى جمهورى اسلامى تدوين شد، چنانچه قوانين جارى نيز ملغى و مجلس شوراى اسلامى عهده‏دار تدوين قوانين مملكتى بر اساس احكام و قاونين شرعى شد و به مرور قوانين اسلامى جايگزين قوانين طاغوتى گرديد تا «عدالت اجتماعى» در ابعاد مختلف آن در جامعه حاكم شود. شوراى نگهبان نيز به عنوان كنترل كننده شرعى يا غير شرعى بودن قوانين مصوب، از ابتدا در كنار مجلس شورا قرار گرفت، بنابراين از اين ناحيه چندان دغدغه و نگرانى وجود ندارد بخصوص كه نظام اسلامى بر محور اصل «ولايت فقيه» ميزان اطمينان به شرعى بودن قوانين را افزايش داد.

اما محور دوم: با استقرار نظام اسلامى نيروهاى انقلاب كه از تعهد و تقوا برخوردار بودند، جايگزين نيروهاى طاغوتى رژيم منحوس پهلوى شدند، هرچند نفوذ فرصت‏طلبان و لغزش عده‏اى پس از رسيدن به قدرت نيز كم و بيش وجود داشته، اما جو غالب در مسئولين و دست‏اندركاران نظام جو علم و تقوا و تعهد بوده است، متاسفانه بسيارى از نيروهاى مخلص، مديران انقلابى و علماى متعهد در راه حراست از انقلاب اسلامى به شهادت رسيدند و خسارت سنگينى از اين ناحيه بر پيكر جامعه وارد شد. دقت و بررسى روحيات و عملكرد يك مدير اسلامى از ديدگاه اميرالمؤمنين على(ع)، ما را در يافتن پاسخ سئوال اساسى اين نوشتار يارى مى‏كند.

آيا مديريت ما در گذر زمان پس از پيروزى انقلاب در رده‏هاى مختلف در زمينه علم و تقوا و كارآمدى و انقلابى بودن رشد داشته است؟ البته نمى‏توان به طور كلى به اين سئوال پاسخ مثبت يا منفى داد. اما پاسخ دقيق و واقعى نسبت به غالب مديران محتاج يك بررسى است. اگر واقعا در اين بعد پيشرفت داشته‏ايم بر اين رشد و تعالى خدا شكر كنيم و چنانچه رو به ضعف رفته‏ايم، براى جبران آن فكرى جدى نمائيم.

نظارت بر اعمال و رفتار مديران جامعه از آغاز پيروزى تاكنون در چه وضعيتى قرار داشته؟ آيا نظارت لازم و مطلوب داشته‏ايم و همچون اميرالمومنين(ع) مديران متخلف توبيخ و مديران موفق تشويق شده‏اند؟…

در محور سوم تحقيق و بررسى بيشترى نسبت به وضعيت موجود اقشار مختلف مذهبى اخلاقى، سياسى و اقتصادى لازم است تا ما را به واقعيات آشكار و پنهان جامعه واقف گرداند، آيا اقشار مختلف مردم از نظر تديّن و التزام به احكام فردى و اجتماعى دين، حضور در صحنه‏هاى سياسى و اجتماعى، وضع معيشتى و از جنبه اخلاقى نسبت به سالهاى آغازين انقلاب، رشد كرده‏اند؟

در اينكه وضعيت جامعه پس از پيروزى انقلاب در هر مقطعى اصلاً قابل مقايسه با گذشته نيست ترديدى وجود ندارد، اكثريت مردم پير و جوان، زن و مرد، كوچك و بزرگ متحول شدند، اما اينكه عمق تحول روحى مردم چه ميزان بوده و در طى سالهاى پس از پيروزى سير صعودى را طى كرده يا سير نزولى يا در نوسان بوده، ما را در يافتن سئوال مورد بحث يارى مى‏كند. آيا مردم از نظر اعتقادى و التزام به احكام دينى رشد كرده‏اند؟

آيا از نظر اخلاق فردى و اجتماعى در برخورد با اعضاى خانواده، همكاران، همسايگان، مديران و يا زيردستان، همشهريان و رعايت حقوق يكديگر رو بالاتر از آن در خلقيات متعالى همچون گذشت و ايثار، فداكارى رشد كرده‏اند؟

آيا مردم اخلاص و معنويت دوران دفاع مقدس را حفظ كرده‏اند؟

آيا در طى سالهاى گذشته از نظر حضور در صحنه‏هاى سياسى و اجتماعى و اعتماد به مديران و مسئولان جامعه پيشرفت داشته‏اند؟

آيا نسل انقلاب توانسته است روح انقلابى، تعهد و ارزش‏هاى اخلاقى را به نسلى جديد منتقل نمايد؟

يافتن پاسخ هر يك از اين سئوالات و يافتن ميزان موفقيت يا عدم توفيق در بعضى از عرصه‏ها، زمينه تامل و برنامه‏ريزى براى آينده را فراهم مى‏سازد.

آيا رشد رفتارهايى چون سفر به عمره، عتبات عاليات، اعتكاف، جلسات حفظ و قرائت قرآن، حضور در مساجد، شركت در جشن نيكوكارى و امثال آنها كه در جامعه و در مقاطع مختلف مشاهده مى‏شود، مى‏تواند حاكى از رشد اعتقادى و معنوى آحاد جامعه باشد؟

آيا مردم در كسب و كار خود «صداقت» «انصاف» و «حلال و حرام» را مراعات مى‏كنند؟

آيا در اين زمينه نسبت به سالهاى پس از پيروزى انقلاب رشد كرده يا تنزل نموده‏اند؟ ميزان آن چقدر است و تا رسيدن به وضع مطلوب چقدر فاصله دارند؟ علل و عوامل اين سير چيست؟

فاصله طبقاتى به مرور زمان كم شده يا زياد؟ علل اين افزايش و كاهش چيست؟

آيا ناهنجاريهاى اجتماعى همچون كلاهبرداى، سرقت، اختلاس، بدحجابى، انحرافات اخلاقى و… نسبت به سالهاى گذشته در چه وضعيتى قرار دارد؟ آيا…؟ آيا…؟

در صدد پاسخ دادن به سئوالات مطروحه نيستيم، تنها توجه دست‏اندركاران و همه دلسوزان انقلاب و نظام مقدس اسلامى را به تأمل در اين مقولات فرا مى‏خوانيم تا مشاهده برخى از عادات و آداب در جامعه كه ظاهرى دينى و شرعى دارد، ما را از عنايت به شاخص‏هاى واقعى يك «جامعه دينى» غافل نسازد.