فتوای راه گشا؛ محمدکاظم تقوی

محمدکاظم تقوی

انتشار فتوای امام خمینی(اعلی الله مقامه) در پاسخ به دو استفتا، در تاریخ 19/6/1367، نقطه آغازی برای بحث و گفتگوهای فراوان گفتاری و نوشتاری گردیده که باید آن را صفحه­ای تازه از فعالیتها و نقش آفرینی های فقه به شمار آورد. استفتاءها این بود:

  1. از آنجا که آلات لهو و لعب استفاده های مشروع از قبیل نواختن سرودها را دارد، آیا خرید و فروش آن بی اشکال است؟
  2. اگر شطرنج آلات قمار بودن خود را به طور کلی از دست داده باشد و چون امروز، تنها به عنوان یک روزش فکری از آن استفاده گردد، بازی با آن چه صورتی دارد؟

حضرت امام در پاسخ پرسش اول مرقوم داشتند:

«خرید و فروش آلات مشترکه به قصد منافع محللة آن اشکال ندارد.» و در پاسخ پرسش مربوط به شطرنج هم پاسخ دادند: «بر فرض مذکور، اگر برد و باختی در بین نباشد، اشکالی ندارد.»(صحیفه امام، ج ج21، ص 129)

انتشار این فتاوا، بحث و گفتگوها و موافقت و مخالفتهایی در پی داشت، از جمله یکی از علمای حوزه علمیه قم که در نجف از شاگردان حضرت امام بوده، نامه ای در ظاهر پرسشی ولی در باطن انتقادی ـ خیرخواهانه و ناصحانه، به ایشان نوشت که پاسخ امام به آن نامه انتقادی، افقی را پیش روی فقه و فقها گشود که اگر توجه می شد و اکنون هم قدر دانسته شود، فقاهت صرفاً مدرسه ای و شکل یافته در مناسبات زندگی در جوامع گذشته، شکوفا و مسئولیت پذیر خواهد شد و از حاشیه به متن زندگی انسان امروز وارد میشود. البته اصل استفسار و اعتراض مرحوم آیت الله محمدحسن قدیری(رحمت الله علیه) را باید قدر دانست چرا که این پرسش و پاسخ  و گفتگوی مکتوب، اولاً بازتاب دهنده فرهنگ تحقیقی حوزه های علمیه است و ثانیاً نشان می دهد که جایگاه و منصب و نفوذ و محبوبیت بی مانند امام خمینی به گونه ای نبوده که نشود از ایشان پرسش کرد و حتی اعتراض نمود، حتی اعتراض تلخ و گزنده ای مانند این بیان که:«اگر ساحت قدس حضرتعالی از این گونه مسائل به دور باشد، به نظر من بهتر است و ضرورتی در نشر آنها دیده نمیشود.»(همان، ص 150)

امام خمینی(س) دو گونه مواجهه و برخورد با این اعتراض نمودند، اولاً در جایگاه فقیهی محقق و روشن بین، موشکافانه از پوسته مسائل می گذرد و عمق فقاهت و فرایند اجتهاد روشمند و پویا و پاسخگو را نشان میدهد؛ و ثانیاً از چنین پرسشهای اعتراضی استقبال کرده و بسیار کریمانه و ملاطفت آمیز با شاگرد دیروز خود و مجتهد امروز حوزه برخورد می کند، ایشان خطاب به آیت الله قدیری مرقوم داشتند:

« من شما را مجتهد و صاحب نظر در فقه می دانم و همیشه از خدا خواسته ام که شما جوانان بتوانید معضلات کشور در زمینه های مختلف را حل کنید. من شما را یکی از دوستان قدیمی و خوب خود میدانم و زحمات شما را در درس و بحث و کمکهای شما را در تمام زمینه ها فراموش نمیکنم.»(همان، ص 160)

حضرت امام در پاسخ به اعتراضات و اشکالات آیت الله قدیری بر فتاوای راهگشای ایشان در عرصه های هنر و ورزش، فضای وسیعی را می گشاید که بی اغراق فضای پرواز فقه و تبدیل شدن آن به فقهی راهگشا و پاسخگوی پرسشها و نیازهای عصرها و نسل ها و پویا و بالنده میباشد.

ایشان اساس و بنیان نگاه و برداشت و اجتهاد آیت الله قدیری را دارای اشکال و مشکل آفرین می داند و به وی می گوید:

«قبل از پرداختن به دو مورد سؤال و جواب، اینجانب لازم است از برداشت جنابعالی از اخبار و احکام الهی اظهار تأسف کنم.» چرا اظهار تأسف؟! برای اینکه چنان نگاه، به بن بست زندگی و عقب ماندگی افراد و جوامع پایبند به چنین فقه و فقهایی، منتهی میگردد!

حضرت امام در جدالی احسن به شاگرد خود یادآور میشود که لازمه نظر و نگاه شما این است که مثلاً «زکات تنها برای مصارف فقرا و سایر اموری است که ذکرش رفته است و اکنون که مصارف به صدها مقابل آن رسیده است، راهی نیست. و رِهان و رِمایه، مختص به تیر و کمان و اسب دوانی و امثال آن که در جنگهای سابق به کار گرفته میشده است و امروز هم تنها در همان موارد است و انفال که بر شیعیان تحلیل شده است، امروز هم شیعیان میتوانند بدون هیچ مانعی با ماشینهای کذایی جنگلها را از بین ببرند و آنچه را که باعث حفظ و سلامت محیط زیست است را نابود کنند و جان میلیونها انسان را به خطر بیندازند و هیچ کس هم حق نداشته باشد مانع آنها باشد. منازل و مساجدی که در خیابان کشیها برای حل  معضل ترافیک و حفظ جان هزاران نفر مورد احتیاج است، نباید تخریب گردد و امثال آن.»(همان، ص 150ـ151)

امام خمینی، هشدار دهنده و بیدارگر می فرماید:

«آن گونه که جنابعالی از اخبار و روایات برداشت دارید، تمدن جدید به کلی باید از بین برود و مردم کوخ نشین بوده و یا برای همیشه در صحراها زندگی نمایند.»(همان)

در این نتیجه گیری ایشان جدّاً نکاتی نهفته است که بی توجهی یا غفلت از آنها خسارات جبران ناپذیری به بار خواهد آورد!

اما برای تبیین نگاه خاص امام خمینی به احکام شرعی، لازم است دیدگاه کلان ایشان به فقه مورد مداقه قرار گیرد ایشان در تعریف فقه میگوید:

«هو قانون المعاش و المعاد، و طریق الوصول إلی قرب الربّ بعد العلم بالمعارف.» (الاجتهاد و التقلید، ص 12)

طبیعت سیال نو شونده، زندگی انسان و جلوه ها و مناسبات و روابط آن مشمول این قاعده عمومی است و بر این اساس فقهی که باید قانون معاش انسان باشد و «تئوری واقعی و کامل اداره انسان از گهواره تا گور گردد» (صحیفه امام، ج 21، ص 289) نمیتواند جلوه های متعدد و نو شونده را یک نواخت بپندارد و «واقعیت زندگی» را انکار کند.

از نگاه امام خمینی فقه را تنها در مناسبات گذشته دیدن، صحرا نشینی و نفی مطلق تمدن را در پی دارد و چنین فقهی نه پاسخگو است و نه ویژگی «سهلة سمحه» را دارد. امام خطاب به آیت الله قدیری میگوید:«لازم است از برداشت جنابعالی از اخبار و احکام الهی اظهار تأسف کنم» حال این پرسش مطرح میشود که «برداشت» آقای قدیری از ادله احکام الهی چگونه بوده و در مقابل، «برداشت مطلوب» حضرت امام از ادله احکام الهی چه میباشد؟

پاسخ این پرسش به صورت مشروح در «منشور روحانیت» آمده است. ایشان در مقام تبیین و تشریح «فقه سنتی پویا» یعنی فقه اصیل و پاسخگو میگوید:

«زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند، مسئله ای که در قدیم دارای حکمی بوده است، به ظاهر همان مسئله در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام، ممکن است حکم جدیدی پیدا کند، بدان معنا که با شناخت دقیق روابط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی، همان موضوع اول که از نظر ظاهر با قدیم فرقی نکرده است، واقعاً موضوع جدیدی شده است که قهراً حکم جدیدی میطلبد. مجتهد باید به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد.»(صحیفه امام، ج 21، ص 289)

حضرت امام با توجه به دو عنصر زمان و مکان به نقش و تأثیر آنها در فرایند اجتهاد توجه می دهند:

  1. احکام الهی بر موضوعات بار می شوند. وقتی چنین است، هرگاه موضوع حکمی تغییر کند، حکم آن نیز تغییر خواهد کرد.
  2. تغییر در موضوعات احکام به دو صورت تحقق می یابد:

الف) تغییر درونی موضوعات؛

مثلاً سگ ـ که حرام گوشت و نجس العین است ـ اگر در نمکزار بمیرد و مدتی در آنجا بماند و در نتیجه استحاله شده و تبدیل به نمک شود، پاک شده، خوردنش حلال خواهد بود. این صورت از تغییر موضوعات، هم در فقه و آثار فقهای گذشته مطرح بوده و هم مورد قبول میباشد. اما این مقدار از تغییر و تحول جوابگوی پرسشها و نیازهای این عصر و نسل نمی باشد.

ب) تغییر بیرونی موضوعات؛

اندیشه بدیع و نوآوری راهگشای امام خمینی در این است که ایشان میگوید اگر موضوعات احکام الهی، دچار دگرگونی و «تغییرات بیرونی» گردند نیز احکام جدیدی را می طلبند. ایشان میگوید مسائل را از نظر موضوعات آنها نباید ساکن و راکد پنداشت بلکه احکام الهی به تبع تغییر موضوعات تغییر میکنند. عنصر تعیین کننده در «تغییر بیرونی موضوعات احکام الهی»، «روابط و مناسبات» متحول و متغیر عرصه های مختلف زندگی است، یعنی این روابط و مناسبات متحول و متغیر، سازنده موضوعات متحول و متغیر میباشند. نتیجه همان است که امام خمینی بیان کرده است:

«با شناخت دقیق روابط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی، همان موضوع اول که از نظر ظاهر با قدیم فرقی نکرده است، واقعاً موضوع جدیدی شده است.»

در موضوع شطرنج که امام خمینی با قید «بر فرض مذکور» و با شرط «اگر بُرد و باختی در بین نباشد» به آن پاسخ داده و ورزش فکری با آن را جایز دانسته، با چنین چشم انداز و نوع نگاه به فقاهت و اجتهاد به ثمر رسیده است.

در چنین حالتی خدمت به شرع و شریعت به عافیت طلبی نمیباشد. بلکه برای نشان دادن چهرة پرجاذبه و پاسخگوی اسلام، باید با فداکاری و در همان حال با روشن بینی انجام وظیفه کرد و سعی نمود «تا حصارهای جهل و خرافه را شکسته تا به سرچشمة زلال اسلام ناب محمدی ـ صلی الله علیه و آله ـ رسید» (همان، ص 160)

و در این مسیر، باید سعی نمود تنها خدا را در نظر داشت و «تحت تأثیر مقدس نماها و آخوندهای بی سواد واقع» نشد «چرا که اگر بناست با اعلام و نشر حکم خدا به مقام و موقعیتمان نزد مقدس نماهای احمق و آخوندهای بیسواد صدمه ای بخورد، بگذار هرچه بیشتر بخورد.» (همان، ص 152)

بنابراین بیانات اولیای معصوم(ع) در باره فضیلت و مقام معنوی علم دین به این خاطر است و در صورتی صادق است که حصار جهل و خرافه را کنار زند و معارف سازنده و احکام حیاتبخش الهی را به بهترین نحو در اختیار انسانها قرار دهد و آنها ثمرات تعالیم وحیانی و آموزه های دینی را در متن زندگی خود مشاهده کنند.

علمای مذهب تشیع، در صف اول باید صادقانه شیعه و پیرو ائمه هدی(ع) باشند که در برابر انحرافات مکتب خلافت از مصائب و شدائد نترسیدند و عافیت طلبی پیشه نکرده، بلکه هستی خود را فدای حقیقت دین کردند تا آن گوهر درخشان و سازنده بماند و روشنگری و هدایتگری آن استمرار یابد. در عصر و زمان ما امام خمینی اسوه و الگوی افتخارآمیز و بزرگی در عرصه تبیین و تبلیغ حقایق دینی است که باید به او تأسی کرد و از دام جهل و خرافه رست و دین و متدینان را از این آفت کشنده و بیماری مهلک نجات داد.

خلاصه اینکه از زاویه نگاه نامه امام خمینی به آیت الله قدیری، باید دید علمای حوزه های علمیه و فقهایی که متصدی مناصب حساس در نظام جمهوری اسلامی ایران هستند، چه پاسخ و کارنامه ای به این خیرخواهی امام خمینی دارند که ناصحانه فرمود:

«تذکری پدرانه به اعضای عزیز شورای نگهبان میدهم که خودشان قبل از این گیرها، مصلحت نظام را در نظر بگیرند، چرا که یکی از مسائل بسیار مهم در دنیای پرآشوب کنونی نقش زمان و مکان در اجتهاد و نوع تصمیم گیریها است … شما در عین اینکه باید تمام توان خودتان را بگذارید که خلاف شرعی صورت نگیرد ـ و خدا آن روز را نیاورد ـ باید سعی خودتان را بنمایید که خدای ناکرده اسلام در پیچ و خمهای اقتصادی، نظامی، اجتماعی و سیاسی متهم به عدم قدرت اداره جهان نگردد.»(صحیفه امام، ج 21، ص 217-218).