نشست یازدهم؛ اعتبار شیوه های جدید در رؤیت هلال
موضوع: «اعتبار شیوههای جدید در رؤیت هلال»
آقای تقوی: بسم الله الرحمن الرحیم. الحمد لله رب العالمین و صلّی الله علی سیدنا و نبیّنا محمد و آله الطاهرین.
در بحث محاسبات زمانی برای روز و هفته و ماه و سال، دو تقویم وجود دارد که ریشه در طبیعت و واقعیت و هستی دارد. تقویم قمری و تقویم شمسی. مدار تقویم قمری که موضوع و محور بحث این جلسه است، مسئله تولد و محاقّ ماه است که یک پدیده واقعی و حقیقی و قابل مشاهده و محسوس برای همگان میباشد. تقویم دیگر که ریشه در طبیعت و هستی عالم ماده دارد، تقویم شمسی است که بر اساس فصول چهارگانه شکل میگیرد. اگر فصول چهارگانه نبود، ماه و سال قمری این گونه نبود، یعنی ممکن بود سال قمری پنج ماه یا پانزده ماه یا بیست ماه باشد. چرا سال قمری دوازده ماه است؟ به خاطر وجود چهار فصلی که در سال شمسی وجود دارد.
موضوع این نشست که به عنوان یکی از مسائل بسیار مهم در احکام شرعی است، ماه و رؤیت هلال است که موضوع بسیاری از احکام میباشد؛ اما آنچه که امروزه بسیار پررنگ و مهم است، بحث روزه گرفتن در ماه رمضان و افطار در ماه شوال است. البته موضوع رؤیت هلال در بسیاری از ابعاد فقهی دیگر نیز قابل طرح و بررسی میباشد، از جمله بلوغ، یائسگی، حج و … . بایستی توجه داشته باشیم که این مسئله فقط در الزامات مطرح نیست، بلکه بسیاری از آداب و شعائر دینی نیز مبتنی بر رؤیت ماه است و بر این اساس محاسبه میشود. مواردی همچون ماه محرم، وفیات، شهادات، ولادات و …
در اینجا میخواهیم بدانیم مسئله ماه، از لحاظ موضوعشناسی به چه نحوی است. تقسیم بحث به این صورت است که ابتدا جناب استاد ابراهیمی مباحث موضوعشناسی خاص مربوط به ماه را بیان میکنند و جناب استاد غفوریان هم بحث موضوع ماه را به مبانی و نظرات فقهی ارتباط میدهد؛ که با توجه به مبانی و دیدگاههای مختلف فقهی که از قدما و متأخرین در این باره مطرح شده است، چه نتیجهای میتوان اتخاذ کرد و چه نگاهی باید به این مسئله داشته باشیم.
استاد ابراهیمی[1]: در رابطه با مباحثی که در مورد رؤیت هلال مطرح است، باید بگوییم این موضوع به نوعی از بدو خلقت تحت عنوان مشاهده اجرام سماوی توسط انسانهای اولیه نیز مورد توجه بوده است. به گونهای که حتی بسیاری از مردم آن زمان خورشیدپرست و ماهپرست بودند. اولین خورشید گرفتگی ثبت شده در تاریخ، مربوط به دو هزار سال قبل از میلاد مسیح در چین باستان بوده است. توجه به برخی از وقایع مانند ماه گرفتگی و خورشیدگرفتگی که نشاندهنده خوف و وحشت میان مردم بود، یکی از نمودهای مسئله اجرام سماوی است. حتی زمانی که هیچ دین و آیینی نبود تا پیامبران الهی مردم را راهنمایی کنند، مردم به این مسائل گرایش داشتند. یعنی گردش سماوی ماه و خورشید به قدری برای مردم مهم بوده که آنها را میپرستیدند.
بحث پیرامون تقویم قمری و شمسی همواره یکی از مباحث بسیار مهم و جالب است. بخصوص تطبیق تقویم میلادی بر حسب تقویم شمسی که باعث شده اتفاقات و خطاهای زیادی در تقویم میلادی ایجاد شد که بعدها منجر به اصلاحاتی در این زمینه شد. با توجه به اینکه تقویم قمری اولین تقویمی بوده که انسانها مورد استفاده قرار میدادند. آنها با توجه به شکل و ظاهر ماه که هر شب در آسمان تغییر میکرد، شروع به شمارش آن میکردند تا یک ماه سپری شود. ولی این تقویم با تقویم طبیعی یا تسلسل طبیعت کاملا منطبق نبود. این تقویم حدودا ده ـ یازده روز از آن کوتاهتر بود. به همین خاطر در شبه جزیره عربستان بخصوص قبل از ظهور اسلام تقویم شمسی ـ قمری یا قمری ـ شمسی متداول بود و هر دو سه سال یک بار یک ماه به نام کبیسه به انتهای سال قمری اضافه میکردند تا سال قمری سیزده ماهه شود. پیامبر (ص) این روش را درست نمیدانستند و با حدیثی که در زمینه رؤیت فرمودند، تقویم قمری و شمسی را از هم تفکیک کردند. و اکنون پس از هجرت پیامبر (ص) میبینیم که این تقویم چگونه از تقویم شمسی جلو افتاده است؛ در حالی که زمان آغازشان تقریبا نزدیک به هم بود. البته تقویم شمسی در ایران این گونه نبود؛ برخلاف تقویم قمری که در بین مورخین از همان زمان پیامبر (ص) تا زمان عمر بن خطاب اختلاف نظر است که این تقویم چه زمانی به وجود آمده است.
اما چیزی که ما امروزه به نام تقویم هجری شمسی میشناسیم، حدود 130 سال است که تنظیم شده است و قبل از آن تقویم جلالی و تقویم یزدگردی و … در ایران رایج بود. تقویم کنونی که با نام تقویم «هجریِ شمسی» معروف است، در زمان سلطنت ناصرالدین شاه در سال 1265 ه.ش توسط میرزا عبدالغفار خان نجم الدوله محاسبه شد و بر مبنای هجرت پیامبر (ص) از مکه به مدینه بود. با این اتفاق تقویم هجری قمری شکل و شاکله جدیدی پیدا کرد و رؤیت هلال، به عنوان مبنای آغاز ماه قمری مورد مطالعه قرار گرفت.
از قرن دوم هجری اولین ضابطههای ترکیبی توسط یعقوب بن طالب ارائه شد. به مرور زمان دانشمندان دیگر نیز سعی کردند ضوابطی ارائه دهند. ضابطهای که یعقوب بن طالب ارائه داد، ضابطه هندی بود پیرامون اینکه اگر مکث ماه حدود 50 دقیقه باشد، هلال دیده میشود. البته این رؤیت به وسیله چشم بود و بحث ابزار و ادوات نجومی برای رؤیت هلال دیرزمانی نیست که رایج شده است.
از قرن سوم تا نهم هجری ضابطههای دیگری نیز ارائه شد؛ افرادی همچون حبش حاسب، بکرانی، ابن یونس، خازنی، خواجه نصیرالدین طوسی و … از دانشمندان مشهور اسلامی هستند که ضوابطی را برای رؤیت هلال ارائه دادند. این ضابطهها رفته رفته با رصدهای نوینتر توسط دانشمندان در خارج از کشور مورد مطالعه و تحقیق قرار گرفت. در سال 1910 م. اولین معیارهای ضابطهای توسط «فادرینگ هام» و «ماندر» ارائه شد. از سال 1998 م. یک سری معیارهای ضابطهای با استفاده از یک سری فرمولهای ریاضی طراحی شد که به هر منطقهای که منطقه رؤیتپذیری هلال ماه بود، کدی مبنی بر رؤیت یا عدم رؤیت هلال اختصاص داده میشد؛ چشم مسلح نیز برای نخستین بار در سال 1998 م. وارد معیارهای رؤیتپذیری هلال شد. این معیار «فادرینگ هام» و «ماندر» است که بر اساس رؤیت با چشم غیر مسلح تنظیم شده است. یعنی با استفاده از رصدهایی که از سال 1856 م. برای رؤیت هلال در دنیا ثبت شد، این معیارها را ارائه دادند. این معیار بر اساس اختلاف سمت ماه و خورشید است. یعنی اگر شما خورشید را در نقطه صفر و صفر در نظر بگیرید، ماه چه میزان ارتفاع و چه میزان اختلاف سمت دارد. «فادرینگ هام» معتقد بود که ممکن است هلال خیلی سخت دیده شود، اما معیار «ماندر» مشخص میکرد که هلال حتی در شرایط و وضعیت آب و هوایی خوب هم میتواند رؤیت شود؛ همانجایی که اختلاف سمت و ارتفاع روی منحنی قرار دارد. زیر این خط، هلال با چشم غیر مسلح غیر قابل رؤیت بود.
آقای دکتر «محمد الیاس» از کشور مالزی اولین معیار توسط مسلمانان متأخر را در سال 1984 م. ارائه داد. وی سه معیار ارائه داد که یکی از معروفترین آنها اختلاف ارتفاع ماه و خورشید و اختلاف سمت است. یعنی باید خورشید و ماه را در نقطه صفر و صفر قرار دهید. ارائه این معیارها از طریق جمعآوری گزارش بوده است.
معیار دیگر معیار دکتر «یالوپ» است. وی مناطق رؤیتپذیری هلال را به شش منطقه تقسیم نموده و پارامتری به نام Q طراحی کرده که ARCD اختلاف ارتفاع ماه و خورشید میباشد و سه بار ضخامت میانی ماه را به توان 1 و 2 و 3 رساند و آن را بر 10 تقسیم نمود.
این معیار علیرغم مشکلاتی که دارد، کماکان برای رؤیت هلال با چشم غیر مسلح معیار دقیقی است. اما برای مواردی که رؤیت با چشم مسلح است، این معیار از سال 1998 م. تاکنون هنوز اصلاح نشده است. در این سالها با پیشرفت ابزارها و تکنولوژی گزارشهای جدیدتری داریم؛ اما این معیار برای رؤیت با چشم مسلح همچنان ایراد دارد. وی لحظه مکث ماه را طراحی کرده و معتقد است اگر چهار نهم مکث ماه را در نظر بگیرید، بهترین زمان رؤیت هلال ماه است. البته نه برای همه هلالها، بلکه برای هلالهایی که در شامگاه بیست و نهم قابل رؤیت باشد، بهترین مصداق است. چهار نهم مدت مکث ماه لحظه مناسب و بهترین زمان ممکن برای رؤیت هلال ماه است. زمان مکث ماه از زمان طلوع خورشید تا غروب ماه است. اگر چهار نهم این زمان بگذرد، به خاطر تاريکی هوا باید هلال رؤیت شود.
این معیار رصدخانه آفریقای جنوبی در سال 2000 م. است که هم هلالهای صبحگاهی و هم هلالهای شامگاهی را پوشش میدهد و برای اولین بار رؤیت با چشم مسلح مطرح شد.
این منحنی را شما نیز میتوانید رسم نمایید. فقط باید بدانید که در هر اختلاف سمتی، حد رؤیتی که معیار رصدخانه آفریقای جنوبی در نظر گرفته است، ارتفاع چقدر است. مثلا حد رؤیت در اختلاف سمت صفر، 3/6 درجه است. اما حد رؤیت با چشم مسلح، 2/8 است. رصدخانه آفریقای جنوبی قسمت پایین هلال را به عنوان ارتفاع هلال و قسمت مرکزی ماه را به عنوان ارتفاع در نظر میگیرد که همان منطقهای که هلال ماه شکل میگیرد، آن قسمت را به عنوان ارتفاع ماه در نظر میگیرد.
آقای «محمد شوکت عوده» اهل اردن و ساکن امارات معیار دیگری ارائه داده است. وی معیارهای قبلی که توسط یالوپ ارائه شده بود، را اصلاح نموده و پارامتر دیگری به نام V مطرح کرده و برای رؤیت هلال چهار منطقه رؤیتپذیری را در نظر گرفته است. این مناطق، کار را یک مقدار برای شما متوازنتر میکند. چون ممکن است شما هلالی داشته باشید که به خاطر وجود یک مقدار غبار رؤیت نشود. مثلا اگر در معیار یالوپ بودید و در شرایط جوی مناسب برای رؤیت با چشم مسلح در رده B داشتید، اینجا رده B و C یالوپ را با هم ادغام کرده و رده B این منحنی دیگر شده است و گفته رؤیت با چشم محتمل است. و شما در برخی از مناطق میتوانید این هلال را با چشم ببینید. این کار به خاطر این انجام شده که ممکن است برخی از افراد تیزبینتر باشند و چشمان قویتری داشته باشند و بتوانند هلال را بدون ادوات، رؤیت نمایند؛ کما اینکه این اتفاق افتاده است و برخی افراد تیزبین هلالهای خاصی که افراد عادی قادر به رؤیت آن نبودهاند، را دیدهاند. در یک منطقه هم هلال با ابزار اُپتیکی دیده میشود و در یک منطقه هم غیر قابل رؤیت است.
در ایران هم چند معیار در حال طراحی است و روی آن مشغول به کار هستند. برخی افراد معیارهایی ارائه دادهاند؛ مانند آقای سید محسن قاضی که معیاری درباره دو پارامتر ارتفاع ماه و فاز ماه در نظر گرفته است. معیار بعدی بر اساس اختلاف سمت و اختلاف ارتفاع ماه و خورشید توسط دکتر نعمت الله ریاضی ارائه شده است. این معیار ضابطهای بر اساس نمودار سه بُعدی از فاز مطلق، انحطاط خورشید که همان زاویه ارتفاع منفی خورشید زیر افق است، و همچنین ارتفاع ماه میباشد.
یکی از معیارهای خوبی که آقای مهندس سید قاسم رستمی ارائه داده است، مدل مثلث ایرانی است که هم در پیشبینی هلال در روز استفاده میکنند و هم یک مدل و معیار دیگر جداگانه برای غروب خورشید ارائه دادهاند.
بحث هلال روزگاهی تقریبا از سال 1384 در ایران مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت. در رابطه با هلال روزگاهی، «شورای تقویم» استفتایی تقدیم مقام معظم رهبری کردند مبنی بر اینکه در مناطقی از کره زمین خصوصاً مناطق شمالی ممکن است هلال ماه سه یا چهار روز پس از مقارنه رؤیت نشود و این باعث اختلاف بیش از حد میشود، اما در روز این هلال با چشم دیده میشود. اما شبها به خاطر شرایط پارامتریاش زودتر از خورشید در مدارش غروب میکند. در این شرایط تکلیف چیست؟
اینجا بحث هلال روزگاهی و رؤیت آن کنار خورشید مطرح میشود. حدوداً از 21 درجه به بالا هلال با چشم دیده میشود. یعنی اگر جدایی ماه از خورشید بالاتر از 21 درجه باشد و آسمان صاف باشد، هلال قابل مشاهده است. اما این هلال زمان غروب در بعضی از نقاط کره زمین ممکن است به خاطر وضعیت نامناسب آب و هوایی رؤیت نشود؛ مثل این سه سال اخیر در ایران که ماه رمضان سی روزه بود و به دلیل شرایط نامناسب و نامساعد مداری ماه و خورشید بود. این شرایط باعث میشد که وضعیت رؤیت هلال شوال در ایران مناسب نباشد و برخی اوقات ماه زودتر از خورشید غروب کند. در آن زمان ماه در اوج مداری خود قرار میگرفت و خیلی از خورشید فاصله میگرفت و حتی در روز هم به راحتی قابل رؤیت نبود.
کاری که در معیارهای ضابطهای انجام میدهند، کار بسیار سادهای است. گزارشهای رؤیت هلال در دنیا که گزارشهای معتبری است و بعضاً از ایران هم گزارش ارسال میشود، در برخی از مراکز این گزارشات را جمع میکنند. یکی از معروفترین جاهایی که برای دریافت گزارش مراجعه میکنیم، رصدخانه افریقای جنوبی است. آنجا منبع جمعآوری گزارشهای خوبی حتی از ایران است.
طبق این شکلی که در تصویر میبینید، نقاطی که دایره مشکی هستند، هلال با چشم غیر مسلح رؤیت شده و در مناطقی که به رنگ قرمز توخالی هستند، هلال با چشم مسلح رؤیت شده و در مناطقی که مثلث برعکس است، هلال رؤیت نشده است. شما میتوانید یک خطی بین اینها مبنی بر رؤیت و عدم رؤیت هلال بکشید. البته اینها معیار ضابطهای هستند و ما امروزه نیاز داریم کارهای حرفهایتر و تحقیقات بیشتری انجام شود تا بتوانیم معیارهای جدیدتری طراحی نماییم. حال چه معیارهایی میتوانند دقیقتر باشند؟ معیارهایی که ضابطهای هستند، پارامترهای بیشتری از ماه در آن دخیل میشود تا بتوانیم آن معیارها را با دقت بیشتری ارزیابی کنیم. اگر بخواهیم معیارمان خیلی دقیق باشد، باید فیزیک جو، چشم انسان و حتی بازتابش ماه که از یک هلال به هلال دیگر فرق میکند، را لحاظ نماییم تا کار را برای هلالهای خیلی خاصتر که در این مرزها قرار میگیرند، راحتتر کند. یعنی این مرزهایی که هلال رؤیت میشود و رؤیت نمیشود، یعنی رؤیتپذیری و عدم رؤیتپذیری و مرزی که بین رؤیت با چشم مسلح و چشم غیر مسلح است، هنوز این مناطق برای مرزبندی دقیق در بحثهای علمی یک مقدار کار دارد. زمانی که ما در ایران با این هلالها مواجه میشویم، رصدگرها جمع میشوند. اگر رؤیت با چشم مهم است، رؤیت با چشم انجام میشود و اگر ابزار دقیقی برای رؤیت نیاز است، از آن ابزار استفاده میکنند.
شما چرخش ماه به دور زمین را در نظر بگیرید، لحظهای به نام لحظه مقارنه ماه و خورشید وجود دارد. از این زمان به بعد، ماه رفته رفته از خورشید فاصله میگیرد و ماه جدید قمری آغاز میشود.
انواع هلال:
هلال صبحگاهی: هلالهایی که قبل از طلوع خورشید دیده میشوند و کاسه هلال به سمت چپ است و به آن هلال ماه کهنه گفته میشود.
هلال شامگاهی: هلالهایی که بعد از غروب خورشید دیده میشوند و به آن هلال ماه نو گفته میشود و رؤیت آن نشانه آغاز ماه قمری جدید است.
هلال از جدایی حدوداً هفت درجه به بعد شکل میگیرد و این را برای اولین بار اخترشناس فرانسوی به نام «آندره دانژون» محاسبه نمود که هلال زیر هفت درجه قابل رؤیت نیست. و اگر هم قابل رؤیت باشد، با چشم غیر مسلح امکانپذیر نیست و حتما به ابزارهای اپتیکی بالایی نیاز دارد.
در اینجا بایستی مشخصات ماه را بیان نماییم تا معلوم شود با چه پارامترهایی قابل تطبیق است:
سن هلال: دانشمندان از لحظه غروب خورشید در شامگاه روز بیست و نهم ماه قمری حساب میکنند و به عقب برمیگردند تا لحظه مقارنه. اگر این مدت را از لحظه مقارنه کم کنند، سن هلال به دست میآید.
جدایی زاویهای: مرکز ماه و خورشید از همدیگر که اگر ادامه پیدا کند، 360 درجه میشود.
ارتفاع ماه از افق: پارامتر بسیاری مهمی در رؤیت هلال است و بعضی از اوقات حتی کم بودن یک درجه از هلال باعث میشود که هلال رؤیت نشود.
مدت مکث ماه: از لحظه غروب خورشید تا غروب ماه.
اختلاف سمت ماه و خورشید: اگر سمت را در افق در نظر بگیرید، میزان زاویه و فاصله زاویهای ماه و خورشید از همدیگر، اختلاف سمت است.
فاصله ماه از زمین: این فاصله در رؤیت هلال بسیار مهم است. اگر ماه به زمین نزدیک باشد و در حضیض مداری باشد، هم پرنورتر و هم از لحاظ ظاهری بزرگتر و هم وضعیت مشاهده آن راحتتر است. چون در مدار خودش خیلی سریعتر از خورشید فاصله میگیرد.
ضخامت هلال: همان بخشی از مرکز کمان است که در برخی از ضابطههایی که بیان شد، مورد استفاده قرار میگیرد. برخی معتقدند طول کمان ماه مهمتر از ضخامت ماه است. یعنی کمان ماه چند درجه است. چون هر چقدر کمان بزرگتر باشد، رؤیت آن با چشم یا ابزار اپتیکی راحتتر است.
آقای تقوی: ارتباط موضوع ماه در رابطه با احکام فقهی چگونه است و مبانی متنوع و متعدد فقهی و فتاوا و آرای مختلفی که در مسئله ماه وجود دارد، را بیان بفرمایید. همچنین بفرمایید که بررسی اعتبار شیوههای جدید رؤیت هلال تا چه حدی است؟
استاد غفوریان: در تاریخ فقه ـ علی الخصوص فقه شیعی که در این جلسه کاربرد دارد و فقه اهل تسنن که آرایی است، مورد بحث من نیست ـ دیدگاههایی که راجع به ثبوت آغاز ماه قمری وجود دارد، عبارتند از:
- نظر مشهور فقها (قدیماً و حدیثاً): آغاز ماه قمری با امکان رؤیت هلال ماه با چشم غیر مسلح. یعنی اگر امکان چنین چیزی فراهم باشد، صحیح است. طبق این مبنا لازم نیست ما بالفعل هلال را رؤیت نماییم. به عبارت دیگر من میتوانم در این اتاق بنشینم و بیرون نروم، اما اگر بیرون بروم و امکان رؤیت هلال ماه باشد، همین مقدار کافی است.
لازمه بیّن این نظر مشهور که فقها به آن تصریح میکنند، این است که هر منطقهای باید آغاز ماه قمری مخصوص به خودش را داشته باشد. چون ممکن است تولد ماه و رسیدن قطب هلال و زاویه افق جدایی خورشید و ماه با هم و همین طور ارتفاع ماه و ضخامت هلال را در حدی داشته باشیم که بتوانیم مثلا هلال را در ایران ببینیم. اما در شرق افغانستان دیده نشود؛ لذا اول ماه برای ایران ثابت میشود، اما برای افغانستان ثابت نمیشود.
- مرحوم شیخ یوسف بحرانی (صاحب حدائق) معتقد است اگر ماه قمری در جایی آغاز شود، برای جاهای دیگر هم کافی است. مبنای فرمایش ایشان مبتنی بر این است که ایشان زمین را کروی شکل نمیدانست؛ بلکه مسطح میپنداشت. ایشان تصریح میکند اینکه گفته شده اگر در یک جا هلال رؤیت شد، آغاز ماه قمری است و اگر در جای دیگر دیده نشد، ماه قمری آغاز نشده، مبتنی بر کروی بودن زمین است. در حالی که کروی بودن زمین از نظر ما باطل است؛ و ما معتقدیم زمین مسطح است.
در تاریخ فقه ما تا پیش از ایشان کسی قائل به این رأی نیست. اما بعد از ایشان، عدهای دیگر نیز این رأی را اتخاذ کردند، مانند مرحوم نراقی در مستند و در دوران معاصر نیز مرحوم آیت الله خویی و شاگردان ایشان از جمله شهید صدر و مرحوم میرزا جواد آقای تبریزی و … . البته این افراد مبنای صاحب حدائق (یعنی مسطح بودن زمین و نه کروی بودن) را قبول نداشتند؛ بلکه معتقد بودند که رؤیت هلال ماه در یک منطقه نشان دهنده آغاز ماه قمری است. ما روایاتی داریم که بر اساس آن روایات، تعبداً حکم شرعی آغاز ماه قمری برای مناطق دیگر هم هست.
به مرحوم آیت الله خویی اشکال وارد شد که این فرمایش شما با این اطلاق قابل قبول نیست. شما میگویید وقتی در یک جا هلال ماه دیده شد، به مقتضای روایات، آغاز ماه قمری برای همه جا تعبداً ثابت است. در حالی که وقتی در یک جا ماه دیده میشود و شب اول ماه شروع میشود، نصف کره زمین روز است؛ در این صورت آیا بگوییم الان روز اول ماه است یا فردا اول ماه است؟ چون وقتی زمین کروی است، نصفش تاریک و نصفش روشن است.
یکی از شاگردان شهید صدر که قائل به این نظریه هستند، میگویند شهید صدر با مرحوم آیت الله خویی در رابطه با این اشکال مباحثات مفصلی داشتند. در نهایت مرحوم آیت الله خویی قیدی بر این مسئله افزودند و فرمودند اگر در جایی هلال دیده شود، ماه قمری آغاز میشود؛ البته برای همه آن جاهایی که در آن لحظه شب باشد. یعنی برای نیمکرهای که شب است، آغاز ماه قمری ثابت میشود.
لذا طبق این مبنا اگر در ایران رؤیت هلال اتفاق بیفتد، تمام جاهایی که در آن لحظه، شب است، ماه قمری آغاز میشود؛ یعنی اگر در لحظه غروب خورشید به سمت مشرق برگردید، آن لحظه در افغانستان و همین طور تا خاور دور و چین و حتی تا وسط اقیانوس آرام شب است؛ و برای همه این مناطق رؤیت هلال ثابت میشود.
در اینجا نظر آیت الله خویی برعکس نظر مشهور میشود. چون مشهور معتقد است اگر در یک نقطه هلال رؤیت شد، برای مناطق غربی آن نیز کافی است و دیگر نیاز به رؤیت نیست و ثابت میشود که اول ماه است. اما برای مناطق شرقی ثابت نمیشود. این هم دلیل نجومی روشنی دارد.
پس دیدگاه اول این است که هلال ماه برای هر منطقهای باید جداگانه و با چشم غیر مسلح رؤیت شود. لازمه این نظر این است که اگر ماه در یک منطقه دیده شود، دیگر برای مناطق غربی لازم نیست که هلال رؤیت شود. چون ماهی که دیده شده، دیگر محو نمیشود و حتما در مناطق غربیتر آن منطقه، راحتتر و روشنتر و بلندتر و با زاویه بیشتر رؤیت میشود؛ ولو در آن مناطق هوا ابری یا غبارآلود باشد. بنابراین درست است که ما بالفعل ماه را ندیدیم، اما امکان رؤیت از بین نمیرود. اما در مناطق شرقی این طور نیست؛ چون ممکن است هنوز آن ارتفاع و آن ضخامت پیدا نشده باشد.
- آیا کافی است که ماه با چشم غیر مسلح دیده شود یا رؤیت با استفاده از تلسکوپ و ابزارهای اپتیکی هم کافی است؟ برخی از فقها متمایل به این نظر هستند که اگر ما هلال ماه را با ابزارهای بزرگنمایی ببینیم، برای اثبات آغاز ماه قمری هم کافی است.
در اینجا یک بحث این است که این دیدگاهها را به لحاظ مبانی فقهی و مستندات روایی و قواعد بررسی نماییم که ما به آن نمیپردازیم. من میخواهم بگویم شیوههای محاسباتی رؤیت هلال از قدیم وجود داشته و مدام پیشرفت کرده است. به گونهای که در دوران معاصر ابزارهایی از جمله نرمافزارهایی در این زمینه به وجود آمده و در دسترس همگان قرار گرفته است. حال میخواهیم ببینیم با توجه به مبانی مختلفی که در فقه وجود دارد، آیا با حفظ این مبانی میتوان با استفاده از این ابزارها تسهیلی در مسئله رؤیت هلال ایجاد نمود یا خیر. (یعنی اگر هر فقیهی مبنای فقهی خودش را داشته باشد، مثلا کسی که طبق نظر مشهور معتقد است رؤیت باید حتما با چشم غیر مسلح باشد و یا کسی که میگوید با چشم مسلح میتوان هلال را رؤیت نمود و برای اثبات آغاز ماه قمری کافی است، و یا کسی که میگوید اگر هلال در یک منطقه رؤیت شد، آنگاه برای تمام مناطقی که در آن لحظه شب هستند، کافی است) آیا با استفاده از این ابزاری که امروزه در دسترس ما هست، میتوان از پیش بر اساس آن مبانی، نظرمان را درباره رؤیت هلال اعلام نماییم؟
از بین نرمافزارهایی که وجود دارد، نرمافزاری که مربوط به دفتر مطالعات نجومی آیت الله سیستانی است، به نظرم جالب است. این نرمافزار با همکاری فضلای حوزه و متخصصین علم نجوم تنظیم شده است و درباره قبله و وقت و هلال ماه میباشد.
با توجه به تصویر، مثلا برای چهارشنبه 5 خرداد 1395 ساعت 06/22 شب در قم، سن ماه 18 روز و 23 ساعت و 3 دقیقه است و مقدار روشن ماه 67/85% است.
ما برای رؤیت ماه دو نوع زاویه در نظر میگیریم:
زاویه افقی: اگر رصدکننده سطح افق را در اطراف خود به صورت یک دایره در نظر بگیرد، 360 درجه میشود. هنگام رؤیت هلال ماه نو، خورشید موقع غروب در یک نقطهای است. در آن نقطه، شمال را صفر درجه در نظر میگیرند و میگویند هنگام غروب، از آن نقطه مثلا 280 درجه به سمت چرخش عقربه ساعت بچرخید. خورشید در آن نقطه است و مثلا ماه 10 یا 12 درجه قبل از آن است. این خیلی مهم است. چون اگر ماه به خورشید خیلی نزدیک باشد، غلبه نور خورشید بر ماه باعث میشود که ما نتوانیم هلال را ببینیم.
اگر ما در یک فضای باز، به آسمان بنگریم، آسمان را به صورت یک نیمکره میبینیم. اگر ما از نقطه صفر شروع کنیم و تا آن طرف برویم، یک نیمدایره میشود. این نیمدایره 180 درجه است. ماه در نقطه صفر که سطح افقی زمین است، قرار دارد (در همه جا این سطح افقی قابل دسترسی نیست و بهترین نقطه صفر کنار دریا و اقیانوس است)، حال میخواهیم ببینیم ماه کجاست. مثلا میگوییم این هلال امشب 7 درجه ارتفاع دارد. ارتفاع و زاویه افقی از خورشید دو عامل بسیار مهم است که ما امکان رؤیت با چشم غیر مسلح را به وسیله آن محاسبه مینماییم.
در این نرمافزار مواردی همچون نیمه شب، غروب آفتاب، طلوع ماه، غروب ماه، عبور ماه، زمان فعلی و … نیز محاسبه شده است. مثلا در روز 29 شعبان 1437 قمری که مصادف با 16 خرداد 1395 شمسی است، هنگام غروب سن ماه 0 روز و 12 ساعت و 49 دقیقه است. یعنی هنگامی که آفتاب از 0 درجه افق پایین برود و نورش آن قدر زیاد نباشد که مانع از دیدن هلال شود، مقدار روشن ماه 6/0% است. زاویه ماه و خورشید 84/8 دقیقه و سمت ظاهریِ ماه 40/290 درجه است. یعنی اگر نقطه شمال را صفر حساب کنید، آنگاه افقی و در جهت عقربه ساعت بچرخید، جای ماه در 40/290 درجه اینجاست. ارتفاع ماه 95/1 است. تجربه نشان داده که چنین هلالی با این ارتفاع و ضخامت با چشم غیر مسلح قابل رؤیت نیست.
در30 شعبان، سن ماه 1 روز و 12 ساعت و 42 دقیقه و مقدار روشن ماه 46/3% است. زاویه ماه و خورشید 38/21 دقیقه است. (این مقدار خیلی خوب است و نور خورشید مانع رؤیت هلال نیست. ما حتی با زاویه 6 دقیقه هم با چشم غیر مسلح هلال را رؤیت کردهایم). سمت ظاهری ماه 08/283 و ارتفاع ماه 1/13 درجه میباشد.
پس امسال طبق مبنای مشهور فقها که قائل به امکان رؤیت هلال با چشم غیر مسلح هستند، قطعا در روز 29 شعبان با چشم غیر مسلح نمیتوان ماه را دید، و روز 30 شعبان با چشم غیر مسلح امکان رؤیت هست.
از فقهایی که قائل به نظر غیر مشهور هستند و معتقدند با تلسکوپ و ابزار میتوان ماه را رؤیت نمود، میپرسیم آیا شما برای بزرگنمایی تلسکوپ حدی قائل هستید یا خیر. یعنی چه اندازه بزرگنمایی به لحاظ فقهی، مورد نظر شماست؟ یعنی تلسکوپ هابل یا تلسکوپ ناسا مد نظر شماست یا این تلسکوپهای موجود در بازار؟ اگر قائلید که تلسکوپ، طریقیت دارد و تولد ماه کافی است، دیگر نیازی به این همه زحمت نیست و تولد ماه به راحتی و قطعیت توسط فرمولهای ریاضی و نجومی قابل محاسبه است.
اگر مبنای فقها طبق نظر صاحب حدائق و آیت الله خویی و شاگردانش (که میگویند اگر در یک نقطه ماه رؤیت شد، تمام جاهایی که در شب با این نقطه مشترک هستند، رؤیت ماه به ثبوت میرسد) باشد؛ میپرسیم منظورتان رؤیت با چشم مسلح است یا غیر مسلح؟ اگر بفرمایید با چشم غیر مسلح، در این صورت طبق نظر مشهور میشود. تفاوتش فقط در این است که اگر در این نقطه ماه رؤیت شد، این رؤیت برای همه جاهایی که آن لحظه شب هستند، کافی است.
اگر ما به این ابزارها اطمینان داشته باشیم و مثلا معتقد باشیم این نرمافزار کاملا صحیح است و دانشمندان در محاسبات و برنامهریزیهایشان دقیق بودند و اشتباه نکردند، دیگر نیازی به این همه زحمت و تحیر نیست و از الان میتوان برای سالهای بعد هم رؤیت هلال را پیشبینی نماییم.
حال بحث این است که آیا میتوان به این نرمافزارها اعتماد نمود یا نه؟ برخی از علما هم با مبانی فقهی رؤیت هلال آشنا هستند و هم با ریاضیات و علم نجوم و هیئت و بر اساس آن علوم میتوانند زمان رؤیت را محاسبه کنند. در این صورت برخی از فقها میگویند اگر این محاسبات برای شخص قطعیت داشت و حجت بود، قابل قبول است. اما اگر حجیت نداشت، مقبول نیست.
این نرمافزار از سوی دفتر آیت الله سیستانی تنظیم شده و همه جنبههای مربوط به قبله و زمان رؤیت هلال و … در آن لحاظ شده است. اما برخی از نرمافزارها صرفاً یک برنامه علمی نجومی است؛ مانند نرمافزارهایی که در آمریکا یا انگلستان و یا … طراحی شده و جنبههای قبله و زمان شرعی در آن رعایت نشده است. وقتی این نرمافزار را میبینیم و با نرمافزارهای دیگر هم محاسبه میکنیم، میبینیم تفاوت شاید در حد چند ثانیه است، که این مقدار تفاوت محاسباتی در رؤیت هلال و ثبوت و آغاز ماه قمری مهم نیست. البته بعضی از این تفاوتهای محاسباتی به تفاوت در مبانی محاسباتی برمیگردد. این نرمافزار مشتمل بر مبانی محاسباتی مؤسسه ژئوفیزیک تهران، مؤسسه لواء قم، مؤسسه ام القرای مکه و مرکز نجومی مصر و … میباشد.
من معتقدم با توجه به این نرمافزارها و حفظ مبانی فقهی خودمان، میتوان از قبل و بدون مراجعه مستقیم و دیدن هلال، رؤیت یا عدم رؤیت را پیشبینی نماییم. البته اینکه در آخر ماه کهنه به دنبال رؤیت هلال ماه نو باشیم، فواید خاص خودش را دارد و در روایات به آن توصیه شده است؛ اما به لحاظ صناعت فقهی ما باید ابتدا مبانی فقهی خود را تنقیح نماییم و هر مبنایی را که در آنجا اتخاذ نمودیم (چه با چشم مسلح و چه غیر مسلح) را پیشبینی نماییم و با قطع و یقین زمان رؤیت هلال را تعیین کنیم و تحیر نداشته باشیم.
آقای مرتضوی: شما میفرمایید با این نرمافزارها به زمان رؤیت قطع پیدا میکنیم، در حالی که منشاء قطع همین محاسبات است. آیا امکان دارد با این محاسبات برای ما قطع حاصل نشود و توأم با شک باشد؟ به نظر من اگر با هر چشمی (چه مسلح و چه غیر مسلح) ماه را ببینیم، با زمانی که بخواهیم از قبل و از طریق محاسبات به رؤیت هلال قطع پیدا کنیم و آن را پیشبینی نماییم، فرق دارد. همچنین سؤال این است که ملاک چشم طبیعیِ عرفی چیست؟
استاد غفوریان: مشابه این سؤال در هنگام طلوع فجر و ذهاب حمره مشرقیه هم پیش میآید. اما امروزه از عالم تا عامی همه به این زمانهای پیشبینی شده در تقویم مراجعه میکنند و میگویند زمان طلوع فجر فلان ساعت است و زمان زوال خورشید فلان ساعت است و … .
این محاسبات در طول 365 روز سال و در طی سالیان بسیار بررسی و صحت آن بارها ثابت شده است و میتوان به آن قطع پیدا کرد. اختلاف محاسبات چند ثانیهای هم اگر وجود داشته باشد، در ثبوت و آغاز ماه قمری تأثیری ندارد. اگر هم بارها تست و بررسی شده، برای این بوده که برای عموم مردم اطمینان نوعی عرفی عام حاصل شود؛ که الان هم این اطمینان حاصل شده و عموم مردم به آن اکتفا میکنند.
منظورم این است که در محاسباتی که در پدیدههای تکرارپذیر رخ میدهد، امکان خطا بسیار کم است؛ حتی در پدیدههایی که تکرارپذیر نیست، مثل عبور ستاره دنبالهدار که مثلا در هر قرن یک بار رخ میدهد، باز هم ناسا و سایر مراکز نجومی آن را دقیق محاسبه میکنند که در فلان تاریخ و فلان ساعت فلان ستاره با این سرعت از کنار زمین عبور میکند. از قضا این محاسبه و پیشبینی صحیح هم است. حال درباره هلال ماه که در سال 24 مرتبه هلال کهنه و نو رؤیت میشود و این پدیده تکرار میشود، قطعا محاسبات قابل قبول است.
آقای تقوی: ماحصل مباحث استاد غفوریان این است که اگر ما در یک بیان گزارشی و تحقیقی و بررسی مبانی و مستدلات، مبانی فقهی را احصاء کنیم، با توجه به پیشرفت علم نجوم و با استفاده از نرمافزارها و ابزاری که امروزه موجود است، میتوان این دو را به هم ضمیمه کرد و طبق نظر فقها بگوییم اگر در زمینه رؤیت هلال با استفاده از این ابزار علمی، برای شما اطمینان حاصل شد، نتیجهاش معتبر است و اگر نشد، معتبر نیست.
ایشان معتقد است که با توجه به این نرمافزارها ـ علی جمیع المبانی ـ میتوان پیشاپیش زمان رؤیت هلال را محاسبه کرد؛ بدون اینکه در روز 29 ماه اضطرابی بابت رؤیت یا عدم رؤیت هلال داشته باشیم.
از سوی دیگر با توجه اینکه سطح مباحث مطرح شده توسط استاد ابراهیمی برای افرادی که آشنایی چندانی با علم نجوم ندارند، یک مقدار بالا بود؛ از این رو بحث مفردات و مبادی آن ضروری است. لذا از استاد ابراهیمی میخواهم با عنایت به اینکه بحث ما بحث رؤیت هلال و اعتبار شیوههای جدید است، بحث ولادت ماه و فاصله ولادت تا رؤیتپذیر شدن ماه (چه با چشم مسلح و چه با چشم غیر مسلح) را نیز توضیح بدهند.
استاد ابراهیمی: در رابطه با دقت و صحت روشهای محاسباتی برای رؤیت هلال حدود 90-95% این مسئله پذیرفته شده است.
حال در اینجا پیرامون اینکه هنگامی که هلال ماه در منطقه رؤیتناپذیر قرار میگیرد، چه اتفاقاتی میافتد و چه باید کرد، توضیحاتی را عرض کرده و معیارهای اینکه آیا هلال قابل رؤیت هست و یا نیست، را بیان مینمایم. این معیارها چیست؟ با گزارشهایی که از رصدگران هلال ماه در سرتاسر دنیا ثبت شده است، معیار به دست میآید. البته ممکن است این معیارها گاهی اوقات با خلاءهایی و اشتباهاتی همراه باشد. البته این خلاءها که حدود 5% است، با رصد و بررسی دوباره قابل برطرف شدن است. این خلاءها ناشی از این است که ما هنوز در برخی موارد، دادههای رصدی ناقصی داریم و یا اصلا نداریم. از این رو نیاز به بررسی کارشناسانه داریم.
به طور مثال یکی از اتفاقات این چند سال اخیر این است که مسئله هلال روزگاهی وارد تقویم شده است؛ در حالی که به نظر میرسید این کار صحیح نیست؛ چون از یک سو ما هنوز دادههای درستی در این زمینه نداشتیم و از سوی دیگر برخی از مراکز ابزار و ادوات دقیقی برای محاسبه زمان رؤیت این هلالها نداشتند. با توجه به اینکه «شورای تقویم» چنین کاری کرد، ما به مشکلات زیادی برخورد کردیم، مثلا با هلالهای جدیدی مواجه بودیم که رؤیت روزگاهی میشد؛ اما دادهای درباره آن نداشتیم و «شورای تقویم» آن را به رأی میگذاشت که مثلا ماه قبلی را 29 روز بگیرد یا 30 روز و ماه قمری جدید را آغاز کند یا نه. معمولا در برخی از موارد، از این دست اختلافات جزئی پیش میآمد. چون هلال در غروب رؤیت نشده بود و در طول روز رؤیت شده بود و آن زمان هم در اوج مداری خود بود. در حالی که در آن زمان ما دادهای در این رابطه نداشتیم.
به نظر من اگر بحث رؤیت هلال را وارد بحثهای تئوری نماییم و معیارها و تجارب رصدگرها را نیز در این زمینه لحاظ نماییم، میتوانیم این مشکلات را تا حدودی حل نماییم.
با توجه به این تصویر، ماه در این قسمت در حضیض مداری است و نورانیت آن بیشتر است و در این قسمت در اوج مداری است و کمان آن کوچکتر است. در این تصویر ضخامت بخش میانی ماه در بعضی از قسمتها، همچنین ارتفاع ماه از افق و اختلاف سمت و جدایی زاویه هم دیده میشود. به طور مثال اگر جدایی زاویهای 7 درجه باشد، طبق مبنای آقای «آندره دانژون» هلال با چشم مسلح قابل رؤیت است؛ البته به شرط اینکه ارتفاع لازم را داشته باشد و حداقل5/5 ـ 6 درجه باشد.
آنچه که باعث میشود وضعیت هلال در طول سال تغییر کند و برخی از هلالها بلند باشد و راحت رؤیت شود و برخی به سختی رؤیت شود، به خاطر کجی محوری زمین است که باعث پیدایش فصول میشود. زمین 5/23 درجه کج است و حول محور خودش کج میچرخد. به همین دلیل وقتی به مرور زمان یک دور به دور خورشید میچرخد، یعنی از یک اعتدال بهاری به یک اعتدال بهاری میرود، چهار حالت رخ میدهد، از جمله انقلاب تابستانی که خورشید در مدار رأس السرطان مستقیم خواهد تابید و در مناطق نیمکره شمالی تا مدار قطب شمالی روزها بلند است و حتی روی خط استوا 12 ساعت روز و 12 ساعت شب وجود دارد.
یک کرهای به نام کره آسمان وجود دارد. آسمان بالای سرتان را یک کره در نظر بگیرید. در این آسمان دو محور وجود دارد که همدیگر را قطع میکنند؛ یکی خط استوا که زمین را به دو نیمکره شمالی و جنوبی تقسیم میکند و اگر آن را به آسمان امتداد بدهیم، به آن «استوای آسمانی» میگویند. و دیگری هم مدار چرخش زمین به دور خورشید است و به آن «دایره البروج» گفته میشود که منظور دوازده برج منزل خورشید است. در حالی که به صورت ظاهری گویا خورشید به دور زمین میچرخد؛ اما در حقیقت زمین به دور خورشید میچرخد. این دو محور یک سری مختصاتی دارند که در رؤیت هلال تأثیر میگذارند؛ مختصات استوایی بر اساس استوای آسمانی و مختصات دایره البروجی بر اساس چرخش زمین به دور خورشید و یا جابجایی خورشید در آسمان که در سمت ارتفاع است.
این مسئله در زمان نزدیک به اعتدال بهاری است که از لحظه مقارنه ماه و خورشید (تولد ماه جدید) آغاز میشود. هنگامی که ماه در افق فاصله بگیرد، بر فرض که خورشید در افق ثابت باشد، خورشید به اعتدال بهاری نزدیک است. در این صورت زوایایی که در افق میسازد، ماه را به حالتی میرساند که گویا به طرف بالا پرتاب میکند و ماه در کمترین زمان ممکن به بهترین حالت رؤیتپذیری میرسد؛ یعنی در مناطق تاریکتر آسمان قرار میگیرد. حتی ممکن است جدایی زاویهای تقریبا مساوی اختلاف ارتفاع باشد. در این صورت اختلاف سمت ماه و خورشید هم صفر میشود. به این هلالها هلالهای خجالتی گفته میشود؛ مثل اینکه از بالا به پایین نگاه میکند؛ این هلالها دقیقاً روی سر خورشید است که کمتر چنین حالتی پیش میآید.
حالا تصاویر مربوط به هلال شش ماه بعد را میبینیم. اینجا شرایط یک مقدار بد میشود. در تصویر قبلی مدار ماه یک مقدار بالا بود. چون خود ماه هم با زمین 5 درجه انحراف مداری دارد. اگر مدار ماه زیر مدار خورشید باشد، در رؤیت هلال، تأثیر منفی دارد. مخصوصا در هلال ماه شعبان و رمضان این اتفاق میافتد. در نجوم گذشته به آن «بُعد معدل» گفته میشد. در اینجا خیلی طول کشید که ماه این گونه شد، حتی به آن مناطق تاریک آسمان هم نرسید و زمان بیشتری از این خط را برای مقارنه سپری کرد و شرایط رؤیت هلال سخت شد.
پس رؤیت هلال در دو مقطع بررسی میشود؛ هلالهای شامگاهی اوایل بهار راحتتر و اوایل پاییز سختتر رؤیت میشود. این زمان برای هلالهای صبحگاهی برعکس است. این هلالهایی که ما الان در این فصل در آسمان میبینیم و یکی از دلایل اینکه کم کم رؤیت هلال ماه رمضان و شوال دارد بهتر میشود، این است که به سمت اعتدال بهاری میرود و زاویه دایره البروج با افق بیشتر میشود و هلال راحتتر رؤیت میشود.
سؤال: با توجه به اینکه گفته شد هر کدام از دانشمندان معیارها و ملاکهایی را برای رؤیتپذیری یا عدم رؤیتپذیری هلال ارائه دادهاند، و به دلیل اینکه اکنون هم این هلالها بر اساس موارد متعددی که رؤیت میشود، دوباره بازبینی میشود و ملاک ارائه میشود، بنابراین هنوز هم نمیتوان گفت یک ملاک 100% یقینی ارائه شده، بلکه به مرور این ملاکها تکمیل میشود. اما استاد غفوریان معتقدند که به یقین بر اساس محاسبات و قوانین علمی میتوان گفت که هلال قابل رؤیت هست یا نیست؛ اینجا تناقض پیش میآید.
استاد ابراهیمی: من اگر گفتم ملاک یقینی برای رؤیتپذیری ارائه نشده است، منظورم رؤیت با ابزار بود. در حالی که این معیارها رؤیت با چشم را 100% تأیید میکند. چون رؤیت با چشم 1400 سال است که اتفاق میافتد و آزمایش میشود. اما ما چون با ابزار جدید و شیوههای جدید کار میکنیم، نیاز به دادههای بیشتری داریم.
سؤال: اما استاد غفوریان فرمودند که با حفظ مبنای همه فقها (چه رؤیت با چشم مسلح و چه با چشم غیر مسلح) میتوانیم بگوییم که این هلال قابل رؤیت هست یا نیست. در صورتی که شما میفرمایید طبق مبانی علم جدید هنوز هم ملاک 100% ارائه نشده است.
استاد ابراهیمی: اینکه گفتم هنوز هم معیار 100% ارائه نشده است، یعنی شاید 5% به قطعیت نرسیده که این مقدار بسیار کم است. الان اکثر هلالها به راحتی قابل پیشبینی است که رؤیت میشود یا نه. اما بعضی از هلالها وجود دارد که در رابطه با آن بحث است؛ مثلا ما میخواهیم رؤیت روزگاهی را بررسی نماییم که ممکن است در سال یک هلال این گونه باشد یا نباشد. و هر چند سال یک بار هم ممکن است آن هلال رؤیت شود و یا نشود. آن هم به دلیل این است که تاکنون شرایط مشابهی مانند آن هلال نداشتیم. اما این پدیده به معنای این نیست که محاسبات علمی ما درست نیست. محاسبات در مقیاس بالایی درست از آب درمیآید. به دلیل اینکه ما از ابزار و شیوههای جدید بهره میگیریم؛ حتی ما الان به سمت این میرویم که ابزار را تفکیک کنیم؛ مثلا هلال با تلسکوپ دو چشمی رؤیت میشود یا نه. یا اگر تلسکوپ داشته باشیم، قطر دهانه آن چقدر باشد تا هلال رؤیت شود.
استاد غفوریان: به نظرم در اینجا اختلاف ترمینولوژی و اصطلاحاتی وجود دارد. آنچه که آقای ابراهیمی میفرمایند، یعنی شما با چه تلسکوپی، با چه زاویهای، با چه دقتی و در چه ساعتی هلال را رؤیت نمایید، در آنجا ممکن است پیشبینی این رؤیت با 4% یا 5% اختلاف همراه باشد. این مقدار یعنی اگر شما 100 ماه را محاسبه کنید، ممکن است 4 یا 5 دفعه این خطا پیش بیاید و یا ممکن است خطا پیش نیاید؛ آن هم با ابزارهایی که تجربه و آزموده شده است. اما اگر بخواهید بدون ابزار پیشبینی کنید، میتوانید این کار را بکنید.
اینکه آقای ابراهیمی میگویند ممکن است در برخی از موارد داده نداشته باشیم، منظورشان این است که اطلاعات ثبت شده ندارند؛ چون مثلا این ابزار تازه آمده است. یا مثلا هنوز نتایج را بایگانی نکردیم، مقایسه نکردیم. لذا صحبتهای ایشان منافاتی با عرایض من ندارد.
آقای مرتضوی: اینکه در این محاسبات با مشکل برمیخوریم، یعنی قابل محاسبه نیست یا کلاً اشتباه رخ میدهد؟
استاد غفوریان: نخیر. اشتباه در محاسبه نیست. بلکه به دلیل این است که هنوز این ابزار تجربه نشده و محصول آن ثبت نشده است.
آقای داوودی: به نظر من نظم عالم تکوین مشخص است. یعنی یک محاسبه دقیقی وجود دارد. اما در رابطه با محاسباتی که مثلا سی سال پیش انجام شده، آیا محاسبات جدید و ابزارهای جدید آن را تأیید میکند یا خیر؟ اگر تأیید نمیکند، به معنای این است که ابزاری که مثلا سی سال بعد میآید، محاسبات فعلی را مخدوش میکند.
استاد غفوریان: ابزار جدید محاسبات قبلی را تأیید میکند. البته خطا همیشه پیش میآید.
آقای داوودی: پس همین احتمال خطا کفایت میکند از اینکه این محاسبات با شک و شبهه همراه است.
استاد غفوریان: نخیر کفایت نمیکند. با یک مثال توضیح میدهم. مثلا در علم ریاضیات یکی از دانشمندان یونان باستان نظریهای را مطرح کرده است. حال که بعد از هزاران سال خطای او ثابت شده است، آیا ریاضیات بیاعتبار شده است؟ خیر. اینکه ابزار جدیدتری آمده است، این ابزارها محاسبات قدیم را بیاعتبار نمیکند؛ بلکه دقت کار را بالا میبرد. هر ابزار دقیقی که در اختیار انسان باشد، در کاربرد این ابزار، خطای انسانی محتمل است. به همین دلیل من عرض کردم که نرمافزارهای مختلفی در جهان وجود دارد؛ چه در دنیای اسلام و چه در غرب و شرق عالم. وقتی این نرمافزارها را کنار هم میگذاریم، میبینیم که نتایج آن چقدر به هم نزدیک و منطبق است. به قول فقها ما استفراغ وُسع میکنیم، اما ممکن است یک خطایی هم پیش بیاید. لذا احتمال خطای انسانی در هر محاسبهای اجتنابناپذیر است.
آقای داوودی: مبانی مختلفی که ـ به گفته آقای ابراهیمی ـ در طی سالیان افراد مطرح کردند، به چه علت ارائه شده است؟ آیا به دلیل عدم اعتماد به مبانی قبلی است؟ یا در نتایج محاسباتی که داشتند، به مشکل برخورد کردند؟
استاد غفوریان: هیچ کدام. بلکه برای تدقیق در نتایج است.
آقای داوودی: خوب، پس به همان معناست که من عرض کردم. تدقیق و اینکه به دنبال دقت بیشتر و جدیدتر است، یعنی یک جای کار اشکال دارد. یعنی دانشمندان در نتایج محاسبات با مشکلاتی برخورد میکنند که به دنبال مبنای جدید میروند. پس نمیتوانیم با قاطعیت و جزماً بگوییم که إلا و لابد این نتایج قطعی است.
استاد غفوریان: تدقیق به معنای این نیست که نتایج گذشته اشکال دارد.
آقای مرتضوی: اگر از نظر فقهی چنین کاری انجام شود تا به آن کمک شود؛ همان طور که مثلا در بیّنه احتمال خطا هست؛ ظن و گمان و احتمال هست، باید بگوییم اطمینان عرفی پیش میآید و دیگر قطع فلسفی و برهانی لازم نیست. اگر از نظر فقهی در کنار بیّنه، بگوییم همین اطمینان عرفی و عقلایی کافی است، دیگر در این صورت جای نگرانی نیست و احتمال خطا از بین میرود.
استاد غفوریان: این را باید فقها بگویند نه اهل نجوم.
استاد ابراهیمی: ما در مباحث علمی رؤیت هیچ مشکلی نداریم. در مباحث علمی ابزار جدیدتر میآید و این ابزار جدیدتر مسائل جدیدتر را میگوید. ما نیاز داریم برای رؤیت هلال از این ابزار جدید بهره ببریم. برای تغییر معیارها و کارهای جدیدتر.
مسئله مهمی که باعث تشکیل ستاد استهلال دفتر مقام معظم رهبری شد، این بود که ما از علم روز و نوین برای رؤیت هلال استفاده نماییم. به طور مثال در سالهای پیش به دلیل نبود ابزار دقیق، ماه رمضان اکثراً 29 روزه اعلام میشد. در حالی که من بشخصه هنگامی که بررسی کردم، دیدم اکثر آنها اشتباه بوده است. بنابراین ما به علم رجوع کردیم. علم و ابزار جدید میگوید این هلال قابل رؤیت است یا نیست. اگر هم درصدی از هلالهایی باشد که رؤیت آن مشکل دارد، در اینجا ممکن است فقه بگوید چون در این زمینه دادهای وجود ندارد، پس مورد پذیرش نیست. پس باید اینها مورد پذیرش قرار بگیرد و عرف شود تا فقه آن را بپذیرد. بنابراین فقط پارامترها و ضوابط و آنچه که نوشتاری است، برای رؤیت 100% هلال کافی نیست؛ گاهی اوقات شکل ظاهری هلال و پستی و بلندیهای ظاهری سطح آن باعث عدم رؤیت آن میشود. اما علم با استناد به رؤیتهایی که انجام شده و با استناد به تکنولوژیهای جدیدی که میآید، سخن میگوید.
سؤال: در رساله عملیه آمده است که ضخامت و نازکی ماه در شبهایی که بدر است، ثابت نمیکند که رؤیت یا عدم رؤیت هلال در شب قبل اشتباه بوده یا نه. آیا این مسئله جنبه علمی هم دارد یا خیر.
با توجه به اینکه میفرمایید این محاسبات دقیق است، آیا میتوان عاشورای سال 61 هجری را محاسبه نمود.
استاد غفوریان: بله. مبنای علمی دارد. زمان عاشورا هم محاسبه شده و روز 20 مهرماه بوده است.
سؤال: آقای ابراهیمی درباره رؤیت ماه صحبت کردند، نه درباره تولد ماه. بعد از اینکه ماه از خط مقارنه میگذرد، ماه نو متولد میشود. حال از نظر فقهی این مسئله مطرح میشود که آیا باید این هلال رؤیت شود یا نشود. اگر بعد از مقارنه ماه نو شروع شود، خوب ماه نو شروع شده است و با محاسبات هم قابل اندازهگیری است. یعنی ماه بر این افق است و افق بالاتر آمده و شروع به پر شدن کرده است. این یعنی عملاً ماه نو شروع شده است.
استاد ابراهیمی: فقط فقه نیست که میگوید باید هلال رؤیت شود. علم هم میگوید هلال باید رؤیت شود. ما رکوردهایی داریم که رؤیت هلال با دیدِ مرئی را نشان میدهد. در هیچ کجای دنیا رؤیت هلال با دیدِ غیر مرئی را قبول ندارند و آن را صرفاً به عنوان عکس قبول دارند. ما رصدگران بزرگی از کشورهای مختلف داریم که هلال ماه را رؤیت کردهاند و این یک بحث فقهی نیست.
سؤال: یعنی میگویند تولد ماه باید رؤیت شود؟
استاد ابراهیمی: نخیر. از دیدِ علمی، رؤیت هلال با فقه شیعی مطابقت دارد. علم هم میگوید این هلال باید رؤیت شود. حال چه با چشم و چه با ابزار.
آقای تقوی: یعنی با تولد، ماه جدید شروع نمیشود؟
استاد ابراهیمی: نخیر. از دیدِ نجومی و علمی میگویند ماه نو در فلان زمان شروع میشود. اما چون این پدیدهای است که در آسمان روی میدهد، میگویند هلال ماه نو یا کهنه است. این استانداردی است که در دنیا رعایت میشود. هلال روزگاهی پدیدهای است که ما در ایران مطرح میکنیم؛ اما خیلی از مناطق جهان روی این مسئله کار نمیکنند.