نظریه‌پردازان ستاره‌دار!؛ سیدضیاء مرتضوی

«در حاشیه حذف دو کتاب برگزیده از همایش کتاب سال حوزه»

1- یکی از اقدامات ارزنده در حوزه علمیه قم در سال‌های اخیر، برگزاری همایش «کتاب سال حوزه» است. این همایش که در اصل با مسئولیت معاونت محترم پژوهش حوزه و با مباشرت دبیرخانه این همایش برگزار می‌شود، بر پایه تجربه و تلاش جمعی از عالمان و فاضلان حوزوی در روند تکاملی خود شکل مطلوب‌تری گرفته، و هر سال از میان صدها کتاب و اثری که در علوم اسلامی به دبیرخانه همایش می‌رسد، بر پایه ملاک‌های تعریف شده و با لحاظ حداقل نصاب مورد نظر، در پایان چند مرحله بررسی در رشته‌های مختلف، تعدادی از آثار رسیده انتخاب و از صاحبان آثار قدردانی می‌گردد.
امسال نیز در آستانه دهه مبارک فجر، پانزدهمین دوره این همایش، بحمدالله تعالی، به همت و با تلاش قابل تقدیر معاونت محترم پژوهشی حوزه و به ویژه دبیرخانه محترم همایش و دبیر محترم و شورای علمی همایش که همه از استادان و فرزانگان شناخته‌شده حوزه به شمار می‌روند، برگزار شد. در همایش امسال که آراسته به حضور استاد معظم، آیت‌الله جوادی آملی، دامت برکاته، بود و از مقام علمی معظم‌له تجلیل شد، از میان حدود 750 اثر رسیده، گروهی از صاحبان آثار در زمینه‌های مختلف و در سه سطح معرفی شدند. نگارنده به سهم خود از همه دست‌اندرکاران محترم همایش و دبیرخانه دایمی آن به ویژه دبیر محترم همایش سپاسگزاری می‌کند و از خداوند تعالی توفیق آنان را در برگزاری هر سال بهتر این همایش درخواست می‌کند.
2- آنچه انگیزه نگارنده در عطف توجه به همایش امسال شد، حاشیه‌ای سیاسی است که با توجه به آنچه در این سال‌ها در اینجا و آنجا کم و بیش دیده و شنیده‌ایم، باید بیش از یک امر حاشیه‌ای به آن نگریست. امری که به یک لحاظ می‌توان آن را در «متن» بسیاری از مسائل دید، زیرا برخی افراد و جریان‌ها این دست امور را در «متن» کار خود قرار داده و آن را رویه پسندیده‌ای برای خود و جامعه می‌دانند و رنگ مصلحت «دین» و «انقلاب» و «نظام» و گاه «شئون حوزوی» را به آن می‌زنند و در مواردی نیز مصلحت شخصی خود را در آن می‌بینند و با «تشبث» به عذرهایی چون «تحت فشار بودن» به آن تن می‌دهند!
حاشیه همایش امسال چنان که در برخی خبرها نیز خواندیم این بود که کتاب «فقه و سیاست در ایران معاصر»، نوشته محقق محترم حجت الاسلام آقای دکتر داود فیرحی که استادی فاضل در علوم سیاسی در دانشگاه تهران می‌باشد و کتاب «پژوهشی در شناخت موضوع و بازنگری ادله سن یائسگی» نیز جزء کتاب‌های «برگزیده» نهایی بود، در اعلان عمومی، به رغم خواست و تاکید معاونت محترم پژوهشی حوزه و متولیان مباشر همایش از جمله شورای علمی آن، از فهرست برگزیدگان حذف شد!
3- نگارنده از جزئیات گزینش کتاب نخست خبر ندارد اما خبر دارد کتاب دوم که به اتفاق آرا در شورای علمی نهایی برگزیده شده بود، در رشته «فقه و اصول» تنها اثر برگزیده همایش امسال بود. اما مدیر محترم حوزه، دام عزّه، با این استدلال که 1- ما تحت فشاریم و 2- نویسندگان این کتاب‌ها نباید در حوزه «مطرح» گردند، مصلحت را در «مکلف» ساختن معاونت پژوهشی و دبیرخانه همایش به حذف این دو عنوان دیدند! و به این ترتیب مجریان محترم همایش، چنان که از گزارش مکتوب و منتشر شده خود همایش نیز به خوبی پیداست! در آخرین فرصت‌های مانده به برگزاری مجبور به حذف این دو عنوان از اعلان «عمومی» در همایش شدند و حتی کارت دعوت برای حضور در همایش که علاوه بر فراخوان عمومی، برای بسیاری از افراد در حوزه فرستاده می‌شود نیز ارسال نشد! البته «پیش» از برگزاری همایش، از سوی دبیرخانه محترم، ضمن توضیح مشکل پیش‌آمده به نویسندگان این دو اثر و اظهار تاثر از آن (یکی در شب قبل برگزاری همایش و دیگری نیم ساعت مانده به آن) تاکید شد جایزه مربوطه را «پس» از همایش تحویل صاحبان اثر خواهند داد!
با این حال مدیر محترم حوزه، دام عزه، در سخنان خود در همایش، از جمله به «مشکلات در تحقیقات و تالیفات»، «عدم نیازسنجی»، «حکومت سلیقه بر تالیف کتاب»، «عدم دلگرمی برای محققان»، و «سلیقه‌ای کار کردن مراکز تحقیقاتی» توجه داده‌ و افزوده‌‌اند: «باید بهایی که به آموزش می‌دهیم به پژوهش هم بدهیم». وی در همین همایش به ناشران توصیه کرده‌ که تسهیلات فراهم سازند و «فضا را باز کنند» و پرسیده‌اند: «چرا اگر تنگناهایی در مسائل پژوهشی به وجود می‌آید به راحتی از کنار آن می‌گذریم؟» و به رغم مجبور شدن دست‌اندرکاران همایش به حذف تنها کتاب «برگزیده» در رشته فقه و اصول، خاطرنشان کرده‌‌اند: «در گزارش امروز می‌بینیم که انتظاری که از فقه و اصول هست برآورده نشده است»!
4 کتاب «پژوهشی در شناخت موضوع و بازنگری ادله سن یائسگی»، چنان که از عنوان آن پیداست هیچ ارتباطی به مسائل سیاسی ندارد و از آثار «پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی» وابسته به «دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم» می‌باشد. این کتاب تلاش کرده است همراه با ارج نهادن به دیدگاه‌های فقهای اسلامی در تعیین سن یائسگی، نشان دهد همان گونه که از منظر موضوع‌شناسی و بر پایه یافته‌های میدانی مختلف در داخل و خارج کشور، سن یائسگی بانوان، محدود و متعین در 50 یا 60 سالگی نیست، از نظر فقهی و شرعی نیز آنچه ملاک است «یائسگی طبیعی» است و سن خاصی مانند 50 یا 60 سال ملاک نیست و به تفصیل نشان داده است این نظر مشهور که گویا شرع مقدس تعریف ویژه‌ای در این باره به دست داده و حکمی تعبّدی به شمار می‌رود، قابل بررسی و بازنگری است؛ نظری که در سال‌های پس از پنجاه سالگی قمری برای بانوان متشرع به یک دغدغه مهم تبدیل می‌شود. شاید یک منشأ توجه دادن مقام محترم رهبری، حفظه الله، به لزوم پرداختن به مسائل فقهی ویژه بانوان که سال‌ها پیش در دیدار برخی بانوان فاضل حوزه صورت گرفت، همین دشواری عموم بانوان باشد. نگارنده نیز به همین مناسبت، نسخه‌ای از این کتاب را پس از انتشار، از طریق دفتر قم، به حضور ایشان فرستاد و البته خبر ندارد که به دست ایشان رسید یا نه.
به هر حال کتاب به یک موضوع فقهی در چارچوب موازین فقه استدلالی پرداخته و از همین منظر نیز مورد ارزیابی و انتخاب صاحب‌نظران و داوران محترم همایش قرار گرفته و پیداست از این نظر مشکلی نداشته است. تردیدی نیست که کتاب «فقه و سیاست در ایران معاصر»، نگاشته برادر فرهیخته، جناب آقای دکتر فیرحی نیز از این نظر مشکلی نداشته و نصاب لازم را به تشخیص داوران محترم داشته است. چنان که کتاب ایشان هفته پیش از آن در جشنواره بین‌المللی امام‌خمینی نیز شایسته تقدیر شناخته شد و با اعطای لوح تقدیر از سوی انجمن مطالعات سیاسی حوزه و معاونت پژوهشی حوزه از این محقق و استاد محترم تجلیل گردید.
5- مشکل واقعی در برخی نگاه‌های تنگ و اراده‌هایی غیر علمی است که به همه چیز و همه کس با نگاه تنگ خود می‌نگرد و «بقا» و «فنا» را در «بود» و «نبود» این فرد و آن جریان می‌بیند. این است که «ستاره‌‌دار» شدن که در ادبیات سیاسی سال‌های اخیر رواج یافته اختصاص به قشری خاص ندارد و در همه قشرها و سطوح، افراد ستاره‌دار وجود دارند. وجود طلبه و محقق و نویسنده و مدرس و استاد راهنمای ستاره‌دار که باید از این همایش یا آن مرکز یا دانشگاه حذف شوند، در نگاه برخی تنگ‌نظران و گروه‌های فشار که امری سهل است؛ زیرا ما شاهدیم که گاه حتی برخی مراجع محترم نیز به دلیل اینکه حاضر به تایید و همراهی برخی عملکردها نیستند، بسته به مراتب عدم همراهی، «ستاره‌دار» شده و حتی گاه به بیت و دفتر آنان تعرض شده است! اینکه طلبه‌ای یا نویسنده‌ای تنها به این دلیل که حاضر نشده همه عملکردهای موجود را همراهی کند و گاه نیز احساس وظیفه کرده که انتقادی کند و تذکری بدهد، از این همایش یا آن مرکز و یا مسئولیت کنار زده شود، چندان جای شگفتی نیست و تا آنجا که به قضیه این همایش و نویسندگان این دو کتاب بر می‌گردد به واقع اهمیتی نیز ندارد و نباید خود را مشغول آن ساخت. آنجا باید دچار شگفتی شد که به عنوان مثال، صلاحیت فردی برای ریاست جمهوری در هشت سال گذشته تایید می‌گردد که او و یارانش آن همه زیان مادی و معنوی بر کشور وارد کردند تا جایی که امروزه بیشتر «بانیان» و «حامیان» وی، از او روگردان شده و بسیاری از آنان از عملکرد او بیزاری می‌جویند، اما از یک سو رییس محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام با «آن» پیشینه و «این» نفوذ کلمه در داخل و خارج کشور، رد صلاحیت و به تعبیری «ستاره‌دار» می‌شوند و از سوی دیگر دیدار با وی در نگاه تنگ افراطیان جرم تلقی شده و دیدارکنندگان تحت فشار قرار می‌گرفتند و یا میزان نزدیکی به وی، یک ملاک ماندگار در بقاء و حذف در برخی افراد و ارگان‌ها می‌گردد و یا رئیس محترم قوه مقننه، به رغم همراهی‌ای که دارد، در کنار مرقد مطهر فاطمه معصومه(س) مُهرباران و کفش‌باران و به سهم خود «ستاره‌دار» می‌گردد و یا عضوی از خبرگان رهبری که از سوی مردم از جمله برای «نظارت» بر روند کلی امور کشور برگزیده شده، به دلیل عدم همراهی با برخی عملکردها و انتقاد از آن، ضمن تهدید به اخراج از جمع خبرگان، از ارسال دعوتنامه به وی برای شرکت در نشست‌های آن خودداری می‌شود و هکذا «فَعلَلَ» و «تَفَعلَلَ».
6- حذف این کتاب یا آن اثر از یک همایش به دلیل سیاسی و جناحی چندان مهم نیست؛ مشکل اصلی در این واقعیت بس ناگوار است که بسیاری از ما در سطوح مختلف، گرفتار «شرک عملی» هستیم و در این توهم به سر می‌بریم که این برنامه‌ریزی‌ها و اقدامات و تنگ‌نظری‌ها و تلاش‌های «پیدا و پنهان» ما و وابستگان ما و جریان‌های حامی ما می‌باشد که کسانی را «محبوب» دل‌ها می‌سازد و کسانی را در چشم‌ها «خوار» می‌کند؛ در حالی که بارها این آیه شریفه را می‌خوانیم و شاید آن را برای مخاطبان خود نیز شرح و تفسیر می‌کنیم که «قُلِ اللهمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاء وَ تَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاء وَ تُعِزُّ مَن تَشَاء وَ تُذِلُّ مَن تَشَاء بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»!
نگارنده درست به خاطر دارد در سال 54 در همین مدرسه مبارکه فیضیه، بر دیوار گچی راهرویی که به مدرسه دارالشفاء می‌رسد، کسی با خطی ریز و با احتیاط نوشته بود «درود بر خمینی» و ما چند طلبه نوجوان که در آغاز راه طلبگی خود بودیم با خوشحالی و البته با احتیاط کامل! به همدیگر خبر می‌دادیم که نگاه کنید که دست‌کم در گوشه‌ای نام آن عالم براستی «ربانی» و مرجع عزیز در تبعید نوشته شده است! و بعد وقتی خداوند حکیم خواست و «اخلاص» و «ایثار» و «صداقت» و آن همه خوبی و شایستگی را در آن «رهبر الهی و مرجع ربانی» دید، در فاصله کمتر از پنج سال بعد، برای وی آن همه شکوه و نفوذ و محبوبیت آفرید و شد آنچه که همه دیدند و این روزها یادآور فجر مبارکی است که با رهبری و هدایت او و به خواست خدای تعالی طلوع کرد.
7- ستاره‌دار شدن امری ویژه قشری خاص نیست و شامل دیگران از جمله نظریه‌پردازان و حتی خود نظریه‌ها نیز می‌گردد و در این سال‌ها کم و بیش به وجود آن در جامعه خود عادت کرده‌ایم، اما جای این پرسش هست که در محیطی که برخی تنگ‌نظران «بالادست»، دست از سر یک همایش علمی نیز بر نمی‌دارند و اعمال سلیقه می‌کنند و به خیال خود مانع مطرح شدن نظریات به جرم صاحبان نظر می‌گردند، آیا می‌توان به واقع سخن از «آزاد اندیشی» و «جنبش تولید علم» گفت، یا به چنین سخنانی اهتمام داشت و اراده‌ای جدی را در پسِ آن احساس کرد؟ وقتی نظری فقهی در باب موضوعی چون «یائسگی بانوان» که هیچ ربطی به مسائل سیاسی و اجتماعی و فرهنگی مورد اختلاف و مناقشه ندارد، تنها به دلیل نگاه درست یا نادرستی که نسبت به صاحب آن نظر هست، مورد بی‌مهری قرار می‌گیرد و کنار زده می‌شود، آیا می‌توان باور کرد که تاکید بر لزوم گسترش «کرسی‌های نظریه‌پردازی» در سایر مسائل سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و مانند آن در «حوزه علمیه»، که برخی دیدگاه‌های رسمی و رایج یا برخی عملکردها و رویه‌ها را به چالش می‌کشد، امری است که با پای‌بندی به همه لوازم آن صورت می‌گیرد؟ آیا برای باور‌پذیری نسبت به امکان آزاد‌اندیشی و روشنفکری دینی و نظری‌پردازی در زمینه‌های مختلف علوم اسلامی که گاه مطرح و برخی مراکز جلودار آن معرفی شده‌ است، راهی بهتر از این وجود دارد که صاحبان سلایق مختلف سیاسی و اجتماعی و فرهنگی در عمل، تشویق و حمایت شوند تا دیدگاه‌های خود را مطرح کنند و دست‌کم تحت فشار قرار نگیرند؟
باز تاکید می‌شود اینکه یک اثر علمی بر پایه اراده‌ سیاسی مسئول بالادست از یک همایش کنار گذاشته شود، پیداست خود‌به‌خود موضوع مهمی نیست و مشکلی ایجاد نمی‌کند. مشکل، چنان که اشاره شد، از آن نگاه‌های تنگی ناشی می‌گردد که در بدنه نظام و در سطح کشور، در پی رواج افراط‌گرایی باشد و به عنوان نمونه اخذ مدرک تحصیلی در حوزه را در چنبره برخی از همین تنگ‌نظری‌های سیاسی قرار دهد و نتیجه آن ‌شود که برخی طلاب فاضل پس از سال‌ها به همین دلیل نتوانند مدرک تحصیلی مورد نیاز خود را بگیرند. وقتی نوع نگاه این است که به قول آن مسئول امنیتی در قم، «مدارکی تحصیلی مانند «کارشناسی ارشد» و «دکترا» امتیازی در اختیار نظام است که به هر کس بخواهد می‌دهد»، نتیجه آن همین رویه‌ها خواهد بود.
این روش‌های برخاسته از تنگ‌نظری یا منفعت‌طلبی یا گاه برخاسته از برخی اوصاف ناپسند مانند حسادت و خودبینی، چنان که بارها و بارها در تجربه محک خورده، اگر هم برخی را به «سکوت» وا دارد اما بی‌تردید و چنان که در اطراف خود می‌بینیم، کسی را در دل، همراه و همدل کسانی که متوسل به این شیوه‌ها می‌شوند، نخواهد کرد؛ بلکه نفوذ معنوی و مردمی آنان و کسانی که به خاطر یا به بهانه آنان چنین رفتارهایی صورت می‌گیرد، کاهش خواهد یافت و این مسئولیت‌ها و بالادست بودن‌ها هر اندازه طولانی باشد و به کام کسی خوش آید، اما جاودانه نیست و به همان دلیلی که اینک در دست اینان است، دیر یا زود از دست آنان درآمده و به دیگری سپرده می‌شود.
در سال‌های گذشته، کسانی از ما حوزویان در سطوح مختلف و با سلیقه و تشخیص خود، توفیق یافته‌ایم به برخی عملکردهای موجود انتقاد کنیم یا به نقد علمی گفته‌ها و دیدگاه‌های برخی افراد بپردازیم که افکار و اهدافشان در سال‌های پس از رحلت امام‌خمینی«ره» به ویژه در سال‌های اخیر در حوزه و بیرون آن رونق گرفته و ملاک داوری درباره بزرگان انقلاب و نظام معرفی شده‌اند و تردید نیز نداشته‌ایم که این امر به کام برخی افراطیان و تنگ‌نظران خوش نخواهد آمد و هزینه خواهد داشت. ما با کمال افتخار همه هزینه‌های آن را پذیرفته‌ایم و تردیدی نیست که در ادامه نیز به آنچه که در گمان ما به اصلاح وضع موجود کمک کند پای‌بندیم و رفتارهایی از این دست نه تنها ما را از این راه باز نخواهد داشت بلکه بر لزوم آن مصمم‌تر می‌سازد، زیرا نشان می‌دهد هنوز تلاش‌های بسیاری لازم است تا کسانی که راه را اشتباه رفته و می‌روند، اگر خداوند به آنان توفیق دهد و فرصت جبران یابند، مسیر خود را اصلاح کنند و به درستی به ارزش‌هایی که این انقلاب اسلامی مبارک به آن فرا خوانده و می‌خواند بها دهند و پای‌بند باشند. آنچه به راستی در نگاه ما و همه کسانی که دغدغه چنین مسائلی دارند «جایزه» حقیقی و بزرگ و ماندگار و متناسب با ارزش‌هایی که انقلاب بر پایه اسلام، پیش روی همه گذاشت، به شمار می‌رود همین است و بس و «إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَ هُوَ شَهِيدٌ». صدق الله العلی العظیم.