نگاهي به يادداشتهاي استاد شهيد مطهري؛ حسين بنايی
بيش از سه دهه از شهادت استاد مطهري ميگذرد، اما بايد به اين واقعيت تلخ اعتراف نمود كه حوزههاي علميه نه تنها نتوانستهاند جاي خالي اين انديشمند را پر كنند، بلكه هنوز با راه و روش علمي و اجتماعي آن شهيد بزرگوار فاصله زيادي دارند. روشن است كه اگر بنا باشد اتفاقي بيفتد و اگر كسي در پي دريافتن راز و رمز موفقيت استاد مطهري، و روش مطالعاتي او باشد، چارهاي جز مراجعه به آثار آن شهيد وجود ندارد.
آثار به جا مانده از استاد شهيد مطهري، گاه به قلم خود ايشان نوشته شده، و گاه نتيجه سخنرانيها و جلسات استاد بوده است كه نهايتا به چاپ رسيده است. اما علاوه بر مجموعه آثار ايشان -كه بسياري از آن در زمان حيات و برخي پس از شهادت استاد به چاپ رسيده است- مجموعه ديگري نيز از آن شهيد به يادگار مانده است كه دربردارنده “يادداشتهاي” استاد است، يادداشتهايي كه در طول ساليان متمادي توسط شهيد مطهري تهيه شده است و در بسياري از موارد، زمينه ساز انتشار يك كتاب يا مقاله و يا ارائ? يك سخنراني عمومي يا خصوصي بوده است. اين يادداشتها براي اولين بار در اواخر ده? هفتاد انتشار يافت و تاكنون 12جلد از آن به چاپ رسيده است. البته اين اقدام اگر چه در ابتداي كار، انتقاد برخي از نويسندگان را به همراه داشت، اما به نظر ميرسد كه در ادامه، براي خود آنها نيز سودمند واقع شد. به هر حال سالگرد شهادت استاد مطهري بهانهاي شد تا نگاهي كوتاه و گذرا به اين مجموعه بيندازيم و به برخي از ويژگيهاي آن اشارهاي داشته باشيم:
1- استاد مطهري معمولاً قبل يا بعد از هر سخنراني، مطالبي را كه در ذهن داشته است به طور خلاصه و مفيد در ورقهاي ثبت ميكرده است. اين ورقهها براي استفاد? خود ايشان بوده است و به همين دليل حاوي چكيده مطالب است. ويژگي اين يادداشتها اين است كه خواننده با مطالعه آن ميتواند مغز و لبّ مطالب شهيد مطهري را بدور از تفصيلات و شرحهايي كه معمولاً در ارائه يك مطلب براي عموم لازم است، ببيند و مطالعه نمايد. البته اين خصوصيت مهم، اگرچه باعث ميشود استفاده از اين سنخ يادداشتها براي عموم مردم كه نيازمند به آن شرح و تفاصيل هستند، دشوار گردد، اما راه دستيابي به اصل مقصود را براي اهل علم كوتاه و هموارتر ميكند. روشن است يادداشتهايي كه استاد مطهري براي “استفاده شخصي” مينوشته است، نميتواند براي عموم مردم به راحتي قابل فهم باشد، چه اينكه در بسياري از موارد، ارجاعات به منابع علمي، و عبارات عربي و يا فارسي-عربي در اين يادداشتها به چشم ميخورد كه جز اهل فن مقصود آن را درك نميكنند، اما در عين حال اين مجموعه، گنجينهاي گرانبها از مطالب مختلفي است كه گاه و بيگاه به ذهن استاد مطهري ميرسيده است و يا در كتاب و نوشتهاي توجه ايشان را به خود جلب ميكرده است.
2- ارائه يك مطلب در فضاي عمومي، اقتضائاتي دارد كه در نهايت محدوديتهاي فراواني را براي هر متفكري به بار ميآورد، مخصوصاً اگر سطح فكري يك فرد، بالاتر از ميزان درك مردمان زمان خويش باشد، كه در اين صورت به تناسب مقدار فاصلهاي كه آن شخص با زمان خويش دارد، بسياري از نتايج فكري و ثمرات علمي او فرصت و اجازه بروز را نخواهند داشت. مجموعه يادداشتها، گواه بر اين مطلب است كه در بسياري از موارد، نگاه عميق شهيد مطهري به مسائلي دوخته شده است كه زمان? وي اجازه بيان آن مطالب را به او نداده است. شهيد مطهري هيچ گاه اين يادداشتها را براي چاپ شدن جمع آوري نكرده است و اين امر باعث شده تا آن ملاحظاتي كه معمولاً در مواجهه با توده مردم دستوپاي گوينده را ميبندد، در اين مجموعه وجود نداشته باشد و نتيجتاً بسياري از مطالب و برخي از انتقاداتي كه در هيچ سخنراني يا نوشتهاي مطرح نشده است، در اين مجموعه به چشم ميخورد. مثلاً استاد در يادداشتي خواندني تحت عنوان “منطق تُف”، به گوشهاي از عوامل فكري و محيطياي كه مانع از اظهار نظر درباره بعضي مطالب ميشود و گوينده را تحت فشار قرار ميدهد، اشاره كرده است. به اعتقاد ايشان: “روحانيين از انتقاد پرهيز دارند. هر وقت يك نفر روحاني بخواهد در اين زمينهها حتي در مورد رسوم و عادات عوامانه انتقاد كند ناراحت ميشوند و با تأسف ميگويند اينها ضرر دارد و فوراً ميگويند اين حرفها تف سربالا است. من اين منطق را منطق “تف” مينامم و نام دليل آنها را “برهان تف” گذاشتهام. ديده ميشود دليلي جز دليل تف ندارند. اينها نميدانند انتقاد، اصلاح و رفع عيوب است. اگر عيوب دستگاهي انتقاد نشود اميد اصلاح در آن نيست و اگر اصلاح نشد مانند پيكر بيماري كه بيمارياش معالجه نشود آن بيماري آن پيكر را از پا در خواهد آورد” [يادداشتها: 1/274]
اين منطق بازدارنده، يكي از دهها مانعي است كه بر سر راه بيان حقايق وجود دارد، موانعي كه حتي اگر دست ناپاك منافقين نيز از ريختن خون پاك آن شهيد كوتاه ميماند، باز هم باعث ميشد “ناگفته هاي” زيادي در ذهن و دل آن متفكر اسلام شناس باقي بماند.
خلاصه اينكه مجموعه يادداشتهاي استاد مطهري، از اين جهت داراي يك ويژگي منحصر به فرد است و به يك معنا ميتوان آن را صافترين آينه براي انعكاس افكار شهيد مطهري دانست. شهيد مطهري در اين يادداشتها، آزاد و راحت سخن گفته است و حريت و شجاعت علمي او و نكات بكري كه در ذهن او وجود داشته است، بهتر از هر جاي ديگري در اين مجموعه قابل مشاهده است.
3– اگر خواننده يك كتاب، در صفحات متوالي، با يك موضوع ادامهدار مواجه باشد، طبيعتا نوعي دلزدگي و خستگي براي او پيش ميآيد. يادداشتهاي استاد مطهري در بخش “الفبائي” -كه عمد? مجموعه را تشكيل داده است- با توجه به تنوعي كه دارد، باعث رفع خستگي از خواننده ميشود، اين مطلب باعث شده است كه اين مجموعه، علاوه بر ارزش علمي و محتواي روح افزائي كه در خود دارد، از نظر “شكلي” به گونهاي باشد كه خود از بين برند? خستگيهاي طبيعي است.
4- مطالعه مجموعه يادداشتهاي استاد مطهري، علاوه بر اين ويژگيهاي “محتوايي”، يك فايده “روشي” هم دارد. واقعيت اين است كه غالب افراد، از مديريت مطالعات خويش ناتوانند. به تعبير شهيد مطهري، مطالعات ما معمولا حالت “سطل آشغالي” دارد و فاقد نظم و انسجام لازم است. از نظر شهيد مطهري كساني كه “امروز كتب تاريخي، فردا روان شناسي و پس فردا مثلًا كتب مذهبي” مطالعه ميكنند، نتيجهاي نميگيرند جز اينكه “همه مخلوط ميشوند و حكم انباري بينظم را پيداميكند.” مطالعه بايد از روي “انتخاب” و با تشخيص “اولويت” باشد. حتي قويترين حافظهها هم اگر درست مورد بهرهبرداري قرار نگيرند، كاري از پيش نميبرند. [مجموعه آثار: 3/316]
استاد شهيد مطهري، تنها به بيان اين “درد” اكتفاءنكرده و از اشاره به راه حل و درمان اين مشكل نيز غافل نبودهاند. ايشان فرآيند مطالعه صحيح را در سه بخش خلاصه كرده اند؛ به اين ترتيب كه نخستين لازم? يك مطالعه صحيح آن است كه در مرحل? انتخاب كتاب، دقت كافي به عمل آمده باشد: “روش صحيح و متد صحيح در مطالعه اين است كه انسان آگاهانه كتاب مورد مطالعه خود را به حسب نيازمنديهاي شخصي خود انتخاب كند و مطالعه را در اختيار تصادف قرار ندهد كه كتابي به دستم افتاد و مطالعه كردم.” [همان: 4/592] “آدمي كه امروز اين كتاب، فردا آن كتاب و پس فردا كتاب ديگري را مطالعه ميكند، مثل كسي ميشود كه وقتي ميخواهد غذا بخورد، يك لقمه از اين، دو لقمه از آن، چهار لقمه از نوع ديگر و پنج لقمه از آن ديگري ميخورد. آخر معده خودش را فاسد ميكند، كاري هم انجام نداده است. اينها مربوط است به سبك و روش و اسلوب.” [همان: 17/350]
و سپس در دومين مرحله بايد كتابي كه به درستي انتخاب شده است، به درستي هم خوانده شود. يك بار خواندن و اصطلاحا روزنامهخواني نميتواند اثر مطلوبي داشته باشد، بلكه كتاب را -اگر كتاب باشد- بايد مكرر مطالعه كرد. “…كتابي را مطالعه ميكند، يك بار ميخواند، انسان كتاب را بار اول به قصد لذّت ميخواند. در اين صورت نميتواند در مورد مطالب كتاب، حساب و قضاوت كند، دور دوم ميخواند، حتّي قويترين حافظهها نيازمند است كه يك كتاب مفيد را لااقل دو بار پشت سر هم بخواند.” [همان: 3/316]
و بالاخره در آخرين مرحله، بايد آن دسته از مباحث كه لازم و مفيد است به صورت طبقهبندي شده يادداشت و فيشبرداري شود. “در نوبت سوم مطالب خوبي را كه در اين كتاب تشخيص داده است و لازم ميداند، در ورقههاي منظمي فيشبرداري و يادداشت ميكند، يعني يك حافظه كتبي براي خودش درست ميكند كه تا آخر عمر هر وقت بخواهد بتواند فوراً به آن مطالب مراجعه كند.” [17/350]
با ديدن اين توصيههاي كوتاه، ناخودآگاه ذهن انسان متوجه مجموع? يادداشتهاي ايشان ميشود. مطالع? مجموعه يادداشتهاي استاد مطهري ميتواند خواننده را با يك نمون? عملي از مطالعات روشمند آشنا كند. در واقع استاد در اين مجموعه چند جلدي، به توصيههاي كوتاهي كه در باب روش مطالعه و يادداشتبرداري داشته اند، جام? عمل پوشانيده است، به گونهاي كه براي شخص مطالعه كننده، فرصتي فراهم شده است تا علاوه بر استفاده از نتايج علمي و پژوهشي، نمون? واقعي مطالعات درست و حسابي، و راه و روش يادداشتبرداري را پيش روي خود ببيند. دستيابي به “روش” متقن استاد در زمينه مطالعات اسلامي، از راه مجموعه يادداشتهاي ايشان، بسيار راحتتر و تأثيرگذار است.
البته لازم نيست كه خواننده در شكل و قالب يادداشتبرداري و مطالعات نيز از آن شهيد پيروي كند، اما بدون ترديد خواندن اين مجموعه، ميتواند اين اثر رواني را بر بيننده داشته باشد كه او را به سوي سامان دادن كارهاي علمي و مطالعاتي خويش سوق دهد. و نكته مهمتر اينكه بسياري از سوالات و پرسشهايي كه جزء دغدغههاي فكري ايشان در آن سالها بوده است، همچنان بيپاسخ مانده است و در موارد زيادي بعد از متوقف شدن گامهاي استوار شهيد مطهري، قدم ديگري برداشته نشده است. چه بسا اگر آن پرسشها و موضوعات، با رفتن آن شهيد، از صحنه تلاشهاي علمي حوزه كنار نميرفت، و پاسخ به آنها در فضايي كه شايسته بود انجام ميگرفت، اكنون با بسياري از دين گريزيها و حتي دين ستيزيها مواجه نبوديم.
* ويژگي اين يادداشتها اين است كه خواننده با مطالعه آن ميتواند مغز و لبّ مطالب شهيد مطهري را بدور از تفصيلات و شرحهايي كه معمولاً در ارائه يك مطلب براي عموم لازم است، ببيند و مطالعه نمايد
* مجموعه يادداشتها، گواه بر اين مطلب است كه در بسياري از موارد، نگاه عميق شهيد مطهري به مسائلي دوخته شده است كه زمان? وي اجازه بيان آن مطالب را به او نداده است
* مطالعه مجموعه يادداشتهاي استاد مطهري، علاوه بر ويژگيهاي “محتوايي”، فايده “روشي” هم دارد