کدامیک برترند، مكّه يا مدينه؟ ؛سیدجواد ورعی
کدامیک برترند، مكّه يا مدينه؟[1]
(بحثی در فضایل مکه و مدینه)
فضيلت بعضى از مكانها و زمانها، از موضوعاتى است كه در فرهنگها و آيينهاى مختلف وجود دارد. در فرهنگ اسلامى نيز بعضى از مكانها و زمانها داراى ارزشاند. سوره قدر در بيان فضيلت و برترى شب قدر نازل شده، چنانكه مكّه، مبارك توصيف گرديده است.[2] از همين رو، مفسّران در تفسير چنين آياتى، از معناى فضيلت و برترى بعضى از زمانها و مكانها بر زمانها و مكانهاى ديگر سخن گفتهاند. اگر زمان از حركت وضعى و انتقالى زمين به وجود مىآيد، چه تفاوتى است ميان حركت زمين در شبِ قدر يا در ماه مبارك رمضان و حركت آن در بقيّه روزها و ماههاى سال؟
معمولاً پاسخ دادهاند كه عظمت يك زمان يا مكان به خاطر حوادثى است كه درآن زمان ومكان رخدادهاست؛ مانندنزول قرآن و فرود آمدن فرشتگان الهى يا تقدير امور مردم در شب قدر يا انتساب يك مكان به خداوند يا اولياى او،[3] يا به اين معناست كه اعمال و عبادات انسان در آن زمان يا مكان برتر از اعمال و عبادات او در زمانها و مكانهاى ديگر است؛ مثلاً يك ركعت نماز در مسجدالحرام ارزش يكصد هزار ركعت نماز را پيدا مىكند[4] وتلاوت قرآن درمكّه ارزشمضاعف مىيابد[5] چنانكهعبادت در شب قدر از هزارماه فراتر مىرود. يا به خاطر حرمت و تقدس يك مكان يا زمان، انجامِ بعضىاز اعمالممنوع مىگردد و در صورت ارتكاب مجازات بيشترى دارد.
از جمله مكانهاى مقدس و داراى فضيلت مكّه، مدينه، كوفه و بيتالمقدس است. به همين مناسبت دانشمندان اسلامى در فضيلت مكّه و مدينه بحث كردهاند و اينكه مكّه بر مدينه برترى دارد يا مدينه بر مكّه؟
بعضى از علماى اهل سنّت، با شمردن فضايل شهر مدينه، آن را از مكّه برتر دانستهاند. سمهودى در اين زمينه مىنويسد:
«بر فضيلت و برترى مكانى كه اعضاى شريف پيامبر را در خود دارد، حتىّ بر كعبه، اجماع قائم شده است؛ چنانكه علما اجماع دارند كه مكّه و مدينه برتر از ساير بلاد است و در اينكه كدام بر ديگرى فضيلت دارد، ميانشان اختلاف است. عمربن خطاب و فرزندش عبدالله و مالكبن انس و بيشتر اهل مدينه، اين شهر را برتر از مكّه مىدانند. حتىّ برخى بقعه شريف پيامبر را برتر از عرش دانستهاند.»[6]
امّا بيشتر دانشمندان اهل سنّت و همه علماى شيعه، علىرغم فضايل فراوانى كه براى مدينه شمردهاند، مكّه را برتر از مدينه دانستهاند. شهيد اوّل مىگويد: «مكّه برترين مكان روى زمين است، غير از قبر پيامبرخدا صلىاللهعليهوآله».[7]
يكى از دانشمندان، قبور ائمّه را نيز مانند قبر پيامبر خدا استثنا مىكند ولى تصريح مىكند شهرهايى كه اين مراقد شريف در آنهاست، برتر از مكّه نيستند، بلكه مكّه از آنها برتر است، حتّى از مدينه.[8]
شهيد اين نظريه را به علماى شيعه نسبت مىدهد و مىنويسد: «عقيده اصحاب آن است كه مكّه شريفترين و برترين قطعه روى زمين است.»[9]
هدف از نگارش اين مقاله فشرده و كوتاه، برشمردن فضايل اين دو شهر مقدّس است كه در روايات و آثار بهجاى مانده از فقيهان به چشم مىخورد تا زائران اين دو شهر با معرفت بيشتر قدم در اين سرزمين مقدس بگذارند و قدر و منزلت حضور خود در اين اماكن را بيش از پيش بدانند و از فرصت ارزشمندى كه پيش مىآيد، بهره كافى ببرند.
اگر مسافر سرزمين حجاز بداند كه قدم در سرزمين مقدّسى نهاده و آن برتر از همه شهرها و سرزمينهاست، وقت گرانبهاى خود را صرف اعمالى نخواهد كرد كه در شهر و ديار خود نيز مىتواند به انجام آنها مبادرت ورزد، بلكه خواهد كوشيد كه با حضور در اماكن مقدس و انجام اعمال عبادى، از خوان نعمتِ گسترده الهى بهره بيشترى ببرد و با دستى پر به وطن بازگردد.
فضايل «مدينه» شهر پيامبر
1. مدينه محلّ استقرار و استحكام دين خداست كه با هجرت تاريخىِ پيامبر گرامى صلىاللهعليهوآله به اين شهر، گسترش اسلام به ديگر سرزمينها نيز آغاز شد و دعوت به ايمان آشكار گرديد. نخستين حكومت اسلامى در اين سرزمين برقرار شد و با تلاش و مجاهدت پيامبر و اصحاب آن حضرت، پيروزىهاى بزرگى به دست آمد و اسلام با سرعت به همه جا راه يافت.
2. مدينه محلّ اقامت ده ساله پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله، همچنين محلّ زندگى ائمّه اطهار عليهمالسلام و بسيارى از اصحاب بزرگ پيغمبر و مدفن گروهى از آنان است.
3. پيامبر گرامى، مانند حضرت ابراهيم كه از خداوند خواست مكّه را محلّ امن قرار دهد، دعا كرد كه خداوند مدينه را مكانى امن گرداند و براى اهالى اين شهر بركت و رحمت خواست. همچنين پيامبر به درگاه خداوند عرضه داشت: «خدايا! مردم مكّه مرا از شهرى كه برايم محبوبترين سرزمينها بود، بيرون كردند، مرا در سرزمينى كه محبوبترين آنها نزد تو است، سكونت ده.»[10] از اين حديث استفاده كردهاند سرزمينى كه نزد خدا محبوبترين سرزمين باشد، بهترين سرزمين است.
4. پيامبر فرمود: «هركسى در شهر من (مدينه) روزه بگيرد، من شفيع او در قيامت خواهم بود.»[11]
5. محلّى از مدينه (ميان منبر و قبر پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله)، باغى از باغهاى بهشت است.
برخى از دانشمندان موارد ياد شده را دليل برترى مدينه بر مكّه دانستهاند، ولى برخى ديگر پاسخ دادهاند كه موارد ياد شده تنها شواهدى بر فضيلت شهر مدينه است، نه دليلِ برترىِ آن بر مكّه و البته بعضى از شواهد فوق را نيز به صورت خاص پاسخ داده يا توجيه كردهاند.[12]
فضايل شهر مكّه
1. بر اساس روايات، زمينِ خانه كعبه، از هنگام خلقتِ زمين، مورد توجّه بوده و زمين از اين نقطه گستردش يافته است. امام رضا عليهالسلام فرمود: «وَ وُضِعَ الْبَيْتُ فِي وَسَطِ الاْءَرْضِ لاِءَنَّهُ الْمَوْضِعُ الَّذِي مِنْ تَحْتِهِ دُحِيَتِ الاْءَرْضُ».[13]
علّت اينكه خانه كعبه وسط زمين قرار گرفته، آن است كه محل كعبه، جايى است كه زمين از آنجا گسترده شد و توسعه يافت.
2. بناى خانه كعبه در اين سرزمين (مكه) توسط ابراهيم خليل، به امر پروردگار، به عنوان محلّ عبادتِ همه انسانها تا روز قيامت، از فضايل ديگر اين شهر است. اين خانه نخستين مركز هدايت و بندگى است؛ إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدىً لِلْعالَمِينَ.[14] شهر مكّه نيز به تبع خانه خدا ساخته شد و گسترش يافت. اين شهر خانه خدا و از آنِ مردم است و نبايد مالك خصوصى داشته باشد. كسانى كه در صدر اسلام از ورود مسلمانان به اين شهر جلوگيرى مىكردند، در قرآن مورد سرزنش قرار گرفتهاند؛ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ الَّذِي جَعَلْناهُ لِلنّاسِ سَواءً الْعاكِفُ فِيهِ وَ الْبادِ وَ مَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ.[15]
در احاديث نيز وارد شده كه خانههاى شهر مكّه در نداشت تا زائران بيتالله الحرام در آن بيتوته كنند و نخستين كسى كه اقدام به اين عمل كرد معاويه بود. اهالى مكّه حق ندارند از سفر بندگان خدا به اين شهر جلوگيرى كنند و مانع حجگزارى آنان شوند.[16] اين نكته از يك ماجراى تاريخى نيز بر مىآيد:
منصور عباسى در صدد توسعه مسجد الحرام برآمد ولى مردم حاضر به فروش و واگذارى منازل خود نشدند. كارگزاران دولتى به امام باقر عليهالسلام متوسل شدند تا حضرت راه حلّى براى اين مشكل بيابد. حضرت فرمود: «به مردم بگوييد، آيا شما اوّل اينجا بوديد و كعبه و مسجد بعد از شما بنا شد، يا اوّل مسجد و كعبه بوده و شما پس از آن به اينجا آمديد و خانه ساختيد.[17] اين استدلال در مورد خانه كعبه كه هنگام احداث بيابانى بود، صدق مىكند. بدينوسيله مردم خانههاى خود را واگذار كردند و به سفارش امام، حكومت وقت نيز بهاى خانههاى مردم را پرداخت.
3. ابراهيم از خداوند درخواست كرد كه شهر مكّه را حرم امن قرار دهد تا همه جانداران در اين شهر از امنيّت كامل برخوردار باشند، حتّى صيد پرندگان و قطع درختان و گياهان نيز در آن ممنوع است؛ …رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً… .[18]
ارتكاب جرم و جنايت در اين سرزمين مجازات مضاعف دارد. حتّى در جوامع امروزى نيز بعضى از مكانها مقدس است كه افراد با پناه بردن به آنجا و بست نشستن در آن، امنيت مىيابند؛ مانند كليسا در ميان مسيحيان و حتّى مجلس شورا در ميان ملل مختلف. يكى از نويسندگان معاصر در اين باره مىنويسد:
«امروز بشر احساس كرده احتياج دارد به محلّىكه محترم بوده و از نظر بينالمللى محل دادرسى و كنفرانسهاى جهانى و بالاخره مرجع رفع اختلافات بزرگ باشد… آيا اين نكته را نبايد مسلمين توجه داشته باشند كه چندين قرن قبل، طرح صحيح يك مجمع دينى براى ايجاد وحدت در بين ايشان ريخته شده؟»[19]
4. مكّه محلّ تولّد اشرف مخلوقات عالم، پيامبر گرامىاسلام صلىاللهعليهوآله و جانشين بلافصل او، امام على عليهالسلام است كه در فرهنگ بشرى نيز محلّ تولّد انسانهاى برجسته را گرامى شمرده و آن را موزه و محلّ بازديد عموم قرار مىدهند و نيز آن محل را يادآور طلوع شخصيت محبوب خود دانسته، در نگهدارىاش مىكوشند. هر چند در اين عصر گروهى، با عقايد سخيف خود به تخريب همه افتخارات مسلمين پرداخته و در صدد از ميان بردن همه نمادهاى اسلامى، كه يادآور حوادث مهمّ صدر اسلام است، بر آمدهاند. در حالى كه بخشى از اعمال حج مىتواند از اين زاويه قابل تبيين براى بشر امروز باشد.
سعى ميان صفا و مروه يادآورِ ايثار و تلاش مادرى فداكار براى نجات فرزند شيرخوارش از تشنگى است. يكى از حكمتهاى تشريع اين عبادت مىتواند زنده نگاهداشتن آن صحنه درخشان در زندگى هاجر و اسماعيل باشد، هرچند اين عبادت، همچون اعمال و مناسك ديگرِ حج، داراى رموز فراوانى است.
5. از پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله نقل شده كه حضرت هنگام ترك مكّه، بر مركبش سوار بود و خطاب به زادگاه خود فرمود:
«وَالله إنَّكَ لَخَيرُ أَرضِ اللهِ وَ أَحَبّها إلَى اللهِ وَ لَو لا أَنِّي أَخْرَجْتُ مِنْكَ ما خَرَجتُ».[20]
چه اينكه از امام صادق عليهالسلام نقل شده كه فرمود:
«أَحَبُّ الاْءَرْضِ إِلَى الله تَعَالَى مَكَّةُ وَمَا تُرْبَةٌ أَحَبُّ إِلَى الله عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ تُرْبَتِهَا وَ لا حَجَرٌ أَحَبُّ إِلَى الله عَزَّ وَجَلَّ مِنْ حَجَرِهَا وَ لا شَجَرٌ أَحَبُّ إِلَى الله عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ شَجَرِهَا وَلا جِبَالٌ أَحَبُّ إِلَى الله عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ جِبَالِهَا وَ لا مَاءٌ أَحَبُّ إِلَى الله عَزَّ وَجَلَّ مِنْ مَائِهَا».[21]
«محبوبترين سرزمين در نزد خداوند مكّه است و خاكى محبوبتر از خاك آن و سنگى محبوبتر از سنگ آن و درختى محبوبتر از درخت آن و كوهى محبوبتر از كوه آن و آبى محبوبتر از آب آن نزد خداوند نيست.»
از پيامبر گرامى صلىاللهعليهوآله نقل شده كه فرمودند:
«مَكَّةُ حَرَمُ الله وَ حَرَمُ رَسُولِهِ، الصَّلاةُ فِيهَا بِمِائَةِ أَلْفِ صَلاةٍ وَ الدِّرْهَمُ بِمِائَةِ أَلْفِ دِرْهَمٍ، وَ رُوِيَ بِعَشَرَةِ آلافٍ».[22]
«مكّه حرم خدا و حرم پيامبر اوست، نماز در آن برابر با صد هزار نماز و انفاقِ درهمى در آن، برابر با يكصد هزار درهم و در بعضى از نقلها ده هزار درهم است.»
6. قرآن براى نخستين بار در اين سرزمين نازل شد و اسلام در اين شهر ظهور كرد. پيامبر در اين شهر به مقام نبوّت رسيد. جبرئيل امين در اين شهر فرود آمد و به محضر پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله شرفياب شد. هم نزول دفعى قرآن در شب قدر در اين شهر رخ داد و هم آغاز نزول تدريجى قرآن در روز 27 ماه رجب در غار حِرا بود. همه اين حوادث، نشان از عظمت اين سرزمين است.
7. دستورِ بستن احرام براى ورود به مكّه و حريم آن (محدوده حرم) علامت ديگرى از عظمت و تقدس آن است. هر كسى كه از بيرون قصد ورود به مكّه را دارد، بايد هنگام ورود به محدوده حرم، كه حرمتش به تبع مكّه است، احرام ببندد و لباس پاك احرام بپوشد و اعمال خاصّى را در آن انجام دهد.
8. همه اعمال حج و عمره جز وقوف در سرزمين عرفات كه خارج از محدوده حرم است، در اين سرزمين انجام مىشود. احرام، طواف، نماز طواف، سعى و تقصير، وقوف و قربانى و حلق، همگى در اين سرزمين به جا آورده مىشود. شهر مكه همه ساله محلّ اجتماع ميليونى مسلمانان از اقصى نقاط جهان است. كنگره عظيم حج و اجتماع بينالمللى ـ اسلامى در هر سال، در اين سرزمين برگزار مىگردد.
9. قبله واحد همه مسلمانان در اين شهر است. ميليونها مسلمان روزانه لا اقل پنج مرتبه به سمت و سوى خانه كعبه در اين شهر به عبادت مىايستند و اينجا محور وحدت و يكپارچگى آنان است.
10. اين شهر، كه بخشى از حرم الهى است، احكام ويژهاى دارد؛ كسى كه در اين شهر مرتكب قتل ـ حتّى خطايى ـ شود، ديه سنگينترى بر عهده اوست. برداشتن اشياى گم شده در اين شهر حرام است، مشركان كه فاقد طهارت بوده و از نظر فقه اسلامى نجس شمرده مىشوند، حق ورود به اين سرزمين را ندارند.
11. على رغم آنكه در بعضى از روايات سكونت در مكّه به خاطر احتمال صدور گناه از انسان و شكسته شدن حرمت حرم الهى نهى شده، امّا بر كسى كه اطمينان دارد مرتكب گناه نمىشود، مستحب شمرده شده است.
شيخ صدوق از امام صادق عليهالسلام نقل كرده كه آن حضرت فرمود:
«مَنْ جَاوَرَ سَنَةً بِمَكَّةَ غَفَرَ الله لَهُ ذَنْبَهُ وَ لاِءَهْلِ بَيْتِهِ وَ لِكُلِّ مَنِ اسْتَغْفَرَ لَهُ وَ لِعَشِيرَتِهِ وَ لِجِيرَانِهِ ذُنُوبَ تِسْعِ سِنِينَ وَ قَدْ مَضَتْ وَ عُصِمُوا مِنْ كُلِّ سُوءٍ أَرْبَعِينَ وَ مِائَةَ سَنَةٍ».[23]
«كسى كه يك سال مجاور مكّه شود، خداوند گناه او و خانواده و فاميل و همسايه و هر كسىكه براى او استفغار كرده باشد، تا نُه سال گذشته، مىآمرزد و تا صد و چهل سال، آنان را از هر بدى حفظ مىكند.»
اين روايت را بر سكونت يك سال، به صورت متفرّق، حمل كردهاند؛ چون يكسال مستمرّ، موجب كم شدن رغبت مىشود و كراهت دارد.[24]
برخى هم به منظور جمع كردن ميان روايات، بر اين باور رسيدهاند كه اگر كسى براى عبادت در مكه ساكن شود، مستحب است ليكن براى تجارت و امثال آن كراهت دارد.[25]
12. همانگونه كه آخرين پيامبر در مكّه ظهور كرد و دين اسلام را در جهان گسترش داد، واپسين حجت او نيز از مكّه ظهور خواهد كرد و جهان را پر از عدل و داد خواهد ساخت. بر ديوار خانه خدا تكيه نموده، نداى توحيد سرخواهد داد. اين سرزمين، هم محلّ ظهور آخرين پيامبر خداست و هم محلّ ظهور واپسين حجّت الهى، امام عصر(عج).
موارد ياد شده تنها نمونههايى از فضايل دو شهر مكّه و مدينه است. دانستن اين مطلب كه كداميك از اين دو شهر برتر از ديگرى است، چندان ثمرى ندارد. امّا آگاهى از فضايل آنها موجب مىشود كه زائران سفر حج، بهره بيشترى ببرند.
در ضمن، نكته ديگرى نيز آشكار شد و آن اينكه علىرغم عشق و علاقه شيعيان به شهر پيامبر و اُنس و الفت آنان با حرم آن حضرت و نيز بقيع شريف و دشوارى ترك مدينه براى زائران حرم نبوى، همه آنان مكّه را افضل و برتر از مدينه شمردهاند و اين علاقه و محبّت موجب نشده است كه دلايل برترى مكّه بر مدينه را ناديده گرفته و مدينه را برتر بدانند. منطق شيعه هيچگاه مقهور محبّت و عشق نبوده و هماره اين دو را در كنار يكديگر داشته است. آنانكه شيعيان را متّهم مىكنند كه براى مرقد پيامبر و امامان خود، بيش از مسجدالحرام و خانه خدا اهمّيت قائلند، يا جاهلند يا مغرض؛ چرا كه در اين مكتب، عشق و علاقه به پيامبر و اهل بيت گرامى او، از عشق به كعبه و خداى كعبه ناشى مىشود.
[1]. این مقاله در سال های گذشته در مجله میقات حج به چاپ رسیده است.
[2]. آل عمران، آیه 96.
[3]. نك : علامه طباطبايى، الميزان، ج20، صص335 ـ 332.
[4][4]. شيخ صدوق، ثواب الأعمال، ج1، ص50.
[5]. شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج2، ص226.
[6]. وفاء الوفا، ج1، ص28.
[7]. محمّد بن جمال الدين مكّى، الدروس الشرعيه، ج1، ص376.
[8]. سيّدعلى خان، رياض السالكين، ج1، ص477.
[9]. محمّدبن جمال الدين مكّى، القواعد والفوائد، ج2، قاعده 221.
[10]. علاّمه مجلسى، بحار ج99، ص85 ؛ كنزل العمال، ج12، ص241.
[11]. بحارالأنوار، ج97، ص83
[12]. نك: فاضل مقداد، نضد القواعد الفقهيّه، ص257.
[13]. بحار الانوار، ج96، ص57.
[14]. آل عمران، آیه 96.
[15]. حج، آیه 25.
[16]. وسائل الشيعه، ج13، ص267 به بعد، ابواب مقدمات الطواف، باب 32.
[17]. به نقل از الميزان ج3، ص393.
[18]. بقره، آیه 126.
[19]. نك : شهيد مطهّرى، يادداشتهاى استاد، ج6، ص508، به نقل از آقاى غفورى.
[20]. ياقوت حموى، معجم البلدان، ج5، ص183.
[21]. من لا يحضره الفقيه، ج2، ص243.
[22]. مستدركالوسائل، ج10، ص207 و با كمى تغيير در: تهذيب شيخ طوسى، ج6، ص31.
[23]. فقيه، ج2، ص227.
[24]. محمّد تقى مجلسى، لوامع صاحب قرانى (شرح فقيه)، ج7، ص162.
[25]. نك: الدروس الشرعيّه، ج1، ص377.