زندگی‌نامه علمی سید احمد خمینی؛ محمدکاظم تقوی

بندگی خالصانه امام خمینی(ره) برای حق‌تعالی توفیقات و نعمت‌های فراوانی برای او در پی داشته که یکی از آنها برخورداری از خانواده هم‌فکر، هم‌دل و همراه بوده است. در تمام فراز و نشیب‌ها و سختی و راحتی و تلخ و شیرین دوران مبارزات و قبل از آن در دردسرها و مشکلات پس از پیروزی انقلاب اسلامی، همسر گرامی امام با او همراه بود، هم‌چنانکه فرزندان امام نیز او را نه‌تنها پدر که راهنما و مراد خود می‌دانستند.
در سالگرد کوچ ناباورانه و جانگذاز مرحوم حاج سیداحمد خمینی(ره) مروری بر زندگی نامه علمی او خواهیم داشت، چرا که شاید همه آنهایی که با شخصیت سیاسی ـ اجتماعی او آشنا هستند از مدارج و کمالات علمی او با خبر نباشند.
امام در حکم خود مبنی بر حفظ آثار علمی ـ سیاسی ایشان توسط فرزند عزیزشان خطاب به او می‌نویسند:
«شما را بحمدالله تعالی در مسائل سیاسی و اجتماعی صاحب‌نظر می دانم و در تمامی فراز و نشیب‌ها در کنار من بوده‌ای و هستی و با صداقت و کیاست امور سیاسی و اجتماعی اینجانب را متصدی هستی، …» (صحیفه امام، 21/127). اماآیاسیداحمدتنهادرعرصه سیاست باصداقت و کیاست به مراتب والایی رسیده بود یا اینکه علاوه بر میدان سیاست اودر فراگیری علوم اسلامی وتهذیب وخودسازی نیز قدم های بزرگی برداشته وبه مقام ارزشمندی رسیده بود؟
سیداحمد در کنار فعالیت‌های سیاسی ـ اجتماعی، پس از طی مراحل تحصیلات جدیدی تا مرحله دیپلم، و ورود به حوزه علمیه با جدیّت تمام به تحصیل و فهم دقائق و محتوای دروس اشتغال داشت.
ودراین سال ها مراقبت و هدایت امام بر تحصیل علم و تهذیب اخلاق سید احمد شگفت آور و بسیار آموزنده است.

امام و تحصیل سيد احمد
طلبه شدن سیداحمد به توصیه امام بوده و البته با انتخاب او:
«حاج احمد آقا سال 45 که از نجف به قم بر می‌گردد به توصیه حضرت امام وارد سلک روحانیت می‌شود و به اصطلاح درس طلبگی را با جدیت شروع می‌کند. البته آن مرحله‌ای که دیگر به صورت رسمی و جدّی وارد شد، بعد از پیامی بود که امام از نجف به قم دادند که به احمد خبر بدهید و بگویید: من نصحیتم به تو این است که طلبه بشوی و درس بخوانی، اگر این کار را کردی مخارج تو را می‌پردازم، ولی اگر طلبه نشدی و درس نخواندی، خودت باید بروی و به فکر خودت باشی و من هیچ‌گونه کمک مادی به تو نخواهم کرد» (گنجینه دل، 421).
مرحوم آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی درباره طلبگی سیداحمد می‌گوید:
«ایشان یک طلبه محصل جدی بود و همانند طلبه‌های جدی دیگر درس می‌خواند… در عین حال یک زندگی ساده داشت» (همان، 371).
حجت الاسلام والمسلمین محتشمی‌پور می‌گوید:
«من سال 47 به ایران آمدم و چند ماهی در قم بودم، آنجا مشاهده کردم که حاج احمد‌آقا خیلی جدی درس می‌خواند» (همان، 421).
در کتاب «وعدة دیدار» یکصدنامه امام خطاب به فرزندش سیداحمد گردآوری شده که اولین آن در سال 1347ش و آخرین نامه در تاریخ 22/8/1367ش نوشته شده است. یکی از موضوعاتی که امام به صورت پیگیر و مستر بدان اهتمام داشت مسئله تحصیل علوم دینی و تهذیب اخلاق بوده است :
«انشاءالله موفق و مؤید به تحصیل علوم شرعیه و تهذیب اخلاق باشید» (ص17).
«انشاءالله اشتغالات شما به درس و بحث و تهذیب اخلاق بیش از پیش باشد» (ص18).
«انشاءالله خداوند تعالی شما را حفظ کند و توفیق تحصیل بدهد، نمی‌دانم «شرح لمعه» تمام شده یا باز مشغول هستی، از وضع تحصیلی خود بنویس» (ص19) تاریخ این نامه 7 بهمن ماه 1348 بوده است.
«و از اینکه بحمدالله اشتغال دارید مسرورم و از مدرس شدن شما هم مشعوفم، خوب کاری است از اول همان طور که درس می‌خوانی و مباحثه می‌کنی تدریس هم بکن ولو برای یک نفر» (ص20).
این نامه که متضمن خوشحالی و شعف و تشویق امام نسبت به مسئله تدریس مرحوم احمدآقا می‌باشد در تاریخ 19 خرداد 1349ش نوشته شده است.
«انشاءالله تعالی سلامت باشید و اشتغال شما به تحصیل بیش از پیش باشد» (ص40).
«آنچه مهم است آن است که شما مشغول تحصیل و تحقیق باشید. اگر تألیفی دارید بفرستید استفاده کنیم. انشاءالله موفق باشید» (ص43).
«انشاءالله تعالی به درس و بحث و تحقیق و تهذیب اخلاق اشتغال دارید» (ص46).
«سفارش اکید می‌کنم که شما جز تحصیل علم و تهذیب اخلاق به هیچ کاری کار نداشته باشید» (ص49).
این نامه هم اهتمام شدید امام به تحصیل و تهذیب فرزند عزیزش را می‌رساند و هم ممکن است از آن برداشت شود که امام با مبارزات و فعالیت‌های سیاسی احمدآقا مخالف یوده است. برای رفع این توهم و برداشت نادرست، حاج احمدآقا خود در پاورقی این نامه نوشته «این نامه‌ها را پست می‌آورد و حضرت امام برای اغفال ساواک چنین می‌نوشتند (سیداحمد خمینی)».
«شما به غیر از درس و بحث اشتغالی نداشته باشید» (ص51).
«و شما مشغول تحصیل و تهذیب نفس باشید» (ص52).
«از اینکه نوشته‌اید در هیچ امری وارد نیستید جز به تحصیل ممنون هستم» (ص55).
«نمی‌دانم درس را به کجا رساندی و حالا مشغول چه هستید. از وضع درس و مدرس بنویسید» (ص56). مرحوم حاج سیداحمدآقا در پاورقی این نامه مرقوم داشته: امام روی استاد مهذب و با تزکیه اصرار فراوانی داشتند، حتی حرکات دست و سر استاد را منشأ اثر بر روی شاگرد می‌دانستند؛ چه رسد به اینکه استاد از نظر تقوا ضعیف و یا مثلاً خدای ناکرده اهل غیبت باشد (سیداحمد خمینی)».
«انشاءالله تعالی سلامت باشید و خوش و خرّم، و اشتغال به تحصیل و تهذیب اخلاق داشته باشید. از درس خودت و معلم و استاد و مربی بنویسید» (ص57).
«انشاءالله تعالی سلامت باشید و موفق به تحصیل علم و تقوا باشید» (ص60).
«از خداوند متعال توفیق شما را برای تحصیل و تهذیب خواستارم» (ص63).
«انشاءالله حالا درس خارج رفته‌اید. درس‌ها را بروید و هر کدام به فهم شما نزدیک است انتخاب نمایید» (ص64). این نامه در تاریخ 22 آذر 1351 می باشد ودلالت دارد که مرحوم سید احمد شش سال به تحصیل مقدمات وسطوح مشغول بوده است. او از آن پس تا آبان 1357 در حوزه علمیه قم و نجف اشرف از محضر اساتید به مدت شش سال خارج فقه و اصول می خوانده والبته از تحصیل فلسفه نیز غافل نبوده است .
«از خداوند توفیق شما را برای تحصیل عولم دینیه و تهذیب اخلاق و اعراض از دنیا خواستارم» (ص65).
«انشاءالله سلامت باشید و موفق به علم و عمل صالح و تقوا و تهذیب نفس» (ص81).
«انشاءالله سلامت باشید و مشغول به تحصیل فضایل علمیه و عملیه» (ص95).
همه این موارد که در زیادی جملات مشابه ویا مثل هم بوده آورده شد. تا هم اهتمام امام به امر تحصیل و تهذیب فرزندش بهتر دیده شود و هم به این نکته توجه شود که امام قابلیت بالایی در فرزندش می‌دید که او را مخاطب توصیه‌ها و راهنمایی‌های خود قرار داده است.
مدت تحصيل و اساتيد
جناب حجت‌الاسلام و المسلمین مسیح بروجردی نوه امام درباره تحصیل و تدریس دایی خود می‌گوید:
«دایی می‌گفت من شش سال مقدمات و سطح را خواندم و شش سال هم به درس خارج می‌رفتم. وی با اینکه شرح منظومه را پیش آیت الله انصاری شیرازی خوانده بود، اما بعد از انقلاب در سال‌های اقامت در جماران در طول پنج سال هفته‌ای چند روز پیش آیت الله محمد محمدی‌گیلانی هم دوباره شرح منظومه را خواند. او پس از رحلت امام سه سال کفایه تدریس می‌کرد. من خودم وقتی در حوزه علمیه قم شرح لمعه می‌خواندم، بعضی وقت‌ها جاهایی ابهام داشتم، وقتی تهران بودم، از دایی می‌پرسیدم، بدون اینکه نیاز داشته باشد مباحث قبل و بعد را بخواند، با خواندن همان جای مورد ابهام من با تسلط کامل برایم توضیح می‌داد و من معالم الاصول و حاشیه ملاعبدالله از اول تا آخر راپیش ایشان خواندم. شرح منظومه را هم تا بحث وجود ذهنی پیش ایشان خواندم که با مریض شدن ایشان در آن سال، درس متوقف شد. دایی احمد در سال‌های اقامت در نجف برای خواهرهای خود اصول فلسفه و روش رئالیسم علامه طباطبایی را درس می‌داد». (مصاحبه حضوری)
سیداحمد خود به اختصار درباره سیر تحصیل و اساتیدی که از محضرشان در مقطع سطح و خارج استفاده کرده بود می‌گوید:
«در نجف ملبس به لباس روحانیت شدم و درس را از همانجا شروع کردم و بعد هم در قم سطح را نزد آقایان ابطحی و صادقی (تبریزی) و محمدفاضل و آقای سلطانی خواندم. البته اکثر درسهایم را نزد آقای ابطحی خواندم و درس خارج را نزد حضرت آقا موسی زنجانی و آقا مرتضی حائری و نجف هم نزد امام و مرحوم برادرم (خواندم). درس‌هایی هم مرحوم شهید آقای مطهری هفته‌ای دو روز می‌آمدند قم (و می‌گفتند) که من هم شرکت می‌کردم» (یاد یادگار امام، 106 ـ 107).
حجت‌الاسلام و المسلمین سیدمحمد خاتمی دوست صمیمی سیداحمد درباره روابط علمی خود با آن مرحوم می‌گوید:
«پاره ای از درس‌های خارج فقه و اصول را مدتی با ایشان مباحثه داشتیم و نیز پاره‌ای از متون دشوار قدیمی و بعضی از متن‌های جدیدتر را نیز با ایشان مباحثه کردیم؛ از جمله جلد دوم کتاب اقتصادنا تألیف مرحوم آیت‌الله شهید سیدمحمدباقر صدر».
آقای خاتمی درباره نحوه تحصیل در نگاه سیداحمد اظهار می‌دارد:
«ایشان سخت بر این باور بودند که پرداختن به متون دشتوار و مهم فقهی، از درس‌های رسمی خارج مهم‌تر است و عمده توجه ایشان به خواندن این متن‌ها بود» (یاد یادگار امام، 47).
جدیت در تحصیل و فراگیری واقعی علوم وجهه همت سیداحمد بود، او با اینکه در قم مشغول به درس‌های خارج فقه و اصول بود و البته درس‌های فلسفه اسلامی را نیز از اساتیدی مانند شهید مطهری فرا می‌گرفت، اما پس از هجرت به نجف بعضی از کتاب‌های درسی حوزه را با برادرزاده خود سیدحسین خمینی هم مرور مجددکرد :
«در نجف ایشان خیلی نسبت به درسشان مقید بودند و ما در مسائل درسی با هم مراوده داشتیم و یک زمان بعضی از کتاب‌ها، مثل معالم و حاشیه ملاعبدالله و غیره را با همدیگر می‌خواندیم و کار می‌کردیم. چون من در نجف به درس آیت‌الله صدر می‌رفتم، ایشان یک وقتی از من پرسید درس آقای صدر چگونه است، گفتم خیلی خوب است. ایشان با اینکه کارش زیاد بود و نمی‌رسید همه درس‌ها را شرکت کند، ولی یادم می‌آید که درس مرحوم آقای صدر را با هم می‌رفتیم و خیلی درس خوبی بود» (یاد یادگار امام، 114 ـ 115).
او می‌افزاید: «ایشان تا اخویشان زنده بود به درس برادرشان می‌رفتند به درس امام هم می‌رفتند، با معرفی امام، به اتفاق آقایان سیدمحمد سجادی و آقای سیدرضا برقعی که این دو از طلاب فاضل و درس خوان و متدین بودند و به امام هم نزدیک بودند، درس آقای (سیدکاظم) اخوان مرعشی می‌رفتند. که مدتی در منزل خود ایشان بود. بعد به مدرسه سید یزدی منتقل شد و اساس درس آنها خارج فقه بود» (گنجینه دل، 47).
آیت‌الله سیدمحمد هاشمی درباره تحصیلات سیداحمدآقا می‌گوید:
«پس از پایان سطوح عالی سالیانی را در خدمت اساتید بزرگ درس خارج گذراند. از جمله مرحوم آیت‌الله (شیخ مرتضی) حائری در آن زمان بحث خمس داشتند. دوران نسبتاً زیادی را در درس حضرت آیت‌الله آقای موسی شبیری زنجانی که در آن مقطع کتاب حج تدریس می‌نمودند،‌ شرکت کردند، مسائل فلسفی و معقول را نیز به طور مشروح و با دقت کامل در محضر اساتید حوزه علمیه قم گذراندند» (همان، 551).
مرحوم آیت‌الله صادق خلخالی می‌گوید:
« ـ احمدآقا ـ در یادگیری و مباحثه خیلی جدی و مرتب بود و غفلت نمی‌کرد، و مقید بود. قسمت مهمی از سیوطی و معالم را به اتفاق آقای سیدمحمد خاتمی نزد بنده خواندند» (همان، 256).
آیت‌الله سیدمحمد بجنوردی درباره مقام علمی سیداحمدآقا اظهار می‌دارد:
«ایشان فقه را خوب می‌دانست، اصول را مسلط بود در فلسفه خیلی کار کرده بود. چقدر در ادبیات و شعر وارد بود… در اجتهاد او شکی ندارم، در مباحث فقهی که جلسه‌های خصوصی داشتیم، بحث می‌کرد، خیلی خوب صحبت می‌کرد و بعضی از روحانیون محترم که سوابقش را در بعد علمی ندیده بودند تعجب می‌کردند» (همان، 500).
آیت‌الله غلامرضا رضوانی یکی از اساتید فلسفه سیداحمد می‌گوید:
«وقتی من با ایشان آشنا شدم به منزل ـ ما ـ تشریف می‌آوردند. بحث فلسفه و حکمت اسفار را شروع کردند و تا موقعی که امام در نجف بودند، دنبال می‌نمودند. در دورانی که ما در خدمتشان بودیم به نظر ما شخصی باهوش و با ذکاوت و با استعداد خیلی خوب بود. پشتکار هم داشت، علاقه هم نشان می‌داد و مسائل را بسیار خوب دنبال می‌کرد» (همان، 306).
هم مباحثه‌هاي سيد احمد
حجت‌الاسلام و المسلمین واحدی هم مباحثه سیداحمد درباره درس‌های مشترک خود با ایشان و مباحثاتی که داشتند می‌گوید:
«اولین استادی که ما با هم داشتیم آقای خلخالی بودند… یکی دیگر از اساتیدمان آقای ذوالفقاری اصفهانی هستند که کتاب الارث لمعه را با هم پیش ایشان خواندیم. از دیگر اساتید گرانقدرمان که سال‌ها نزدشان درس خواندیم مرحوم میرزا مهدی صادقی تبریزی بودند. از جمله اساتید ما آیت‌الله ابطحی کاشانی بودند که کفایه را پیش ایشان می‌خواندیم و مقداری از رسائل را نزد آیت‌الله اقای حاج شیخ یوسف صانعی خواندیم. مقداری از منظومه را نزد آیت‌الله محمد یزدی خواندیم» (همان، 544).
آقای واحدی درباره شیوه مباحثه خود و سیداحمد می‌گوید:
«شیوه درس و مباحثه ما خوب و خیلی دقیق بود. ایشان مغز ریاضی‌ای داشت ومسائل را می‌فهمید و در مجموع برنامه درسی ما موفق بود و اساتید ما اساتید خوبی بودند و همین خصوصی بودن درس‌ها خیلی کمک می‌کرد تا راحت سؤال‌ها جواب داده شود. در مباحثه‌ها هم گرچه کار به جر و بحث می‌کشید ولی ایشان وقتی می‌فهمید که حرف طرف مقابل درست است، زود تسلیم می‌شد و تکیه کلامش در این موارد این بود «حق با شماست» ما علاوه بر درس‌های رسمی، بحث‌ قرآنی هم داشتیم. ایشان گفتند خوب است که ما به صورت ترجمه‌ای قرآن را پیش برویم که یک مقدار زیادی از سوره بقره را قبل از مباحثه می‌خواندیم و هرچه به نظرمان می‌رسید ترجمه می‌کردیم حتی ایشان وقتی که پیش آیت‌الله یزدی منظومه می‌خواندیم تازه کتاب‌های بدایة الحکمة و نهایة الحکمة علامه طباطبایی چاپ شده بود. بدایه را می‌دیدند و هرجا اشکالی می‌دیدند از آقای یزدی می‌پرسیدند» (همان، 546).
حجت‌الاسلام والمسلمین محمدعلی رحمانی از دوستان صمیمی سیداحمد درباره برنامه‌های مشترک درسی با ایشان می‌گوید:
«ما و دوستانمان در بیرونی منزل امام نشسته بودیم مرحوم حاج آقا مصطفی رو کردند به حاج احمدآقا و گفتند: شما از فردا با این آقای قوچانی ـ که منظورشان من بودم ـ مباحثه را شروع می‌کنید و نظر مبارک حضرت امام این است که با ایشان بحثتان را شروع کنید و ایشان هم بعد از همان جلسه با من قرار گذاشتند… با هم مکاسب را بحث می‌کردیم و بعضی از مباحث کفایه را هم با هم بحث کردیم، مدتی هم در درس خارج اصول مرحوم آیت‌الله میرزاباقر زنجانی که از فحول علمای حوزه علمیه نجف بود، حاضر می شدند، این بحث‌های علمی ما، همچنین آن صفا و صمیمیت ایشان و تحصیلات خوبی که داشتند و معلوم بود در حوزه علمیه قم از استادهای برجسته‌ای استفاده کرده‌اند، باعث شد آن آشنایی به یک دوستی و صمیمیت و علاقه‌مندی دو جانبه تبدیل شود. مدت زیادی طول کشید، ما در خدمت ایشان بودیم و به مباحثات علمیمان در زمینه اصول فقه و یک مدت کوتاهی هم فلسفه ادامه دادیم» (همان، 278 ـ 279).
آقای رحمانی اضافه می‌کند:
«البته حقیقت امر این است که ایشان از هر جهت از من در مسائل علمی دقیق‌تر و جلوتر بودند به دلیل همان هوش و درایت فوق‌العاده‌ای که خدا به ایشان کرامت کرده بودند» (همان).
سيد احمد از زبان بزرگان
فقیه اصولی مرحوم آیت‌الله العظمی محمد فاضل لنکرانی (ره) درباره شخصیت علمی سیداحمد می‌گوید:
«از نظر فقه و اصول آن طوری که خود ایشان برای من ذکر کردند و من هم تا حدی به یاد دارم، بعد از اینکه سطوح عالیه را به پایان رساندند و وارد بحث‌های خارج شدند، حدود پنج سال در درس‌های خارج شرکت کردند. دو سال در نجف خدمت امام بزرگوار، والد معظمشان در بحث فقهی ایشان شرکت کردند و در کنار این در بحث‌های اصولی مرحوم اخوی بزرگوارشان، در قم به تعبیر خود ایشان که به من گفتند یک سال و نیم در درس خارج من شرکت کردند، بحثی که ایشان شرکت می‌کرد کتاب الصلوة بود و در بحث گاهی اشکال به نظرشان می‌آمد و مطرح می‌کردند. مجموعاً پنج سال تمام در بحث‌های خارج فقه و اصول شرکت کردند و این با توجه به نبوغ و استعدادی کاملی که در ایشان وجود داشت، جداً می‌توانیم بگوییم که پنج سال به منزله ده سال شرکت دیگران در بحث‌های خارج بود» (همان، 390 ـ 391).
آیت‌الله فاضل درباره استمرار تلاش‌های علمی سیداحمد می‌گوید:
«ارتباطشان با مسائل علمی قطع نشده بود، مخصوصاً بعد از رحلت امام که تا حدی مسئولیت ایشان کمتر شده بود، این ارتباط با مسائل علمی باز بیشتر شده بود، به طوری که ایشان از تهران به من تلفن کردند و یک عبارتی را که از عبارات مشکله کفایه است در بحث ترتب از من سؤال کردند» (همان).
«ایشان در ادامه می‌گوید:
«البته در کنار فقه و اصول ایشان در فلسفه هم به یک مراتب بالایی رسید» (همان).
آیت‌الله العظمی صانعی درباره مقام علمی سیداحمد خمینی اظهار می‌دارد:
«من یادم هست ایشان با یکی از دوستان جواهر را مباحثه می‌کردند، خودش گفت در این مباحثه جواهر بیشترین دقت ما روی «نحو ذلک و غیر ذلک»‌های صاحب جواهر است و این کار مشکلی است. این نکته گویای دقت ایشان در فقه است. من معتقدم که به مرحله اجتهاد رسیده و معلوماتش در حد اجتهاد بود» (همان، 355).
سيد احمد پس از ارتحال امام
دکتر حمید انصاری درباره فعالیت‌های علمی سیداحمد پس از ارتحال امام خمینی می‌گوید:
«بعد از رحلت حضرت امام فرصتی اندک پیش آمد تا ساعاتی را به تدریس ادبیات عرب و مکاسب و کفایه بپردازد این حقیر نیز توفیق یافتم حدود یک سال و نیم از محضر درس کفایه ایشان استفاده ببرم. درس کفایه آن مرحوم سرشار از نکته‌بینی‌ها و دقت‌های عالمانه و مجتهدانه بود. تسلط او بر مبانی فقه و اصول در ضمن درس کاملاً‌ مشهود بود و تا نکته‌ای را عمیقاً تفهیم نمی‌کرد رد نمی‌شد» (مهاجر قبیله ایمان، 256).
آقای انصاری اضافه می‌کند:
«ایشان علاوه بر فقه و اصول به مباحث فلسفی و عرفانی علاقه‌ای وافر داشت و سالها از محضر درس بزرگان، شرح منظومه و اسفار آموخته بود و به دیگران نیز تعلیم داده بود. در باب منطق و فلسفه غرب نیز مطالعات گسترده‌ای داشت و مکتب‌های فلسفی و سیاسی معاصر غرب را می‌شناخت و نقد می‌کرد. در شعر و ادب فارسی نیز پر مطالعه بود و به خصوص اشعار عرفانی حافظ و مولانا و سعدی و حضرت امام را به خوبی می‌شناخت و غزلیات فراوانی از حافظ و سعدی را حفظ بود».
دکتر انصاری درباره قریحه عرفانی و هنری سیداحمد می‌افزاید:
«در تفسیر معانی اشعار عرفانی بزرگان ادب فارسی، نظریات کارشناسی و متقنی داشت که گاه اهل فن را به شگفتی وا می‌داشت. ذوقی لطیف و شاعرانه داشت و از هنر و رشته‌های هنری استقبال می‌کرد و در برخی از آنها سررشته داشت» (همان، 257).
آنچه در این یادداشت کوتاه تقدیم شد روایت اساتید و هم مباحثه‌های فرزند عزیز امام حضرت حجت الاسلام والمسلمین سیداحمد خمینی (رحمة‌الله عله) بوده؛ گزارشی که از استعداد و جدیت وپشتکار او در تحصیل علوم دینی حکایت دارد. او چنان عشق و علاقه به تحصیل علوم دینی داشت که در اوج مبارزات علیه رژیم مستبد پهلوی، از تحصیل فاصله نگرفت، بالاتر اینکه اوپس از پیروزی انقلاب و مسئولیت سنگین و شبانه‌روزی سیداحمد در خدمت به امام و نظام اسلامی از تحصیل و تدریس باز نایستاد و به صورت خصوصی برای نزدیکان کتب حوزوی را تدریس می‌کرد و خود نیز از خدمت آیت‌الله محمدی گیلانی فلسفه و حکمت متعالیه را فرا می‌گرفت.
سیداحمد چنان شیفته علم و تحقیق بود که پس از رحمت امام خمینی نیز به تدریس و فعالیت علمی ادامه داد و علاوه بر نقش سازنده و بسیار تأثیرگذار در عرصه سیاسی ـ اجتماعی حضوری علمی در همایش‌ها و کنگره‌ها داشت. او از مظلومیت علمی امام شکوه داشت و می‌گفت:
«اینجانب به روشنی مظلومیت امام را در همه ابعاد علمی، حتی در فقه و اصول احساس می‌کنم» (مجموعه آثار یادگار امام، 2/582).
و دیدگاه امام درباره روحیه تحقیق و نوآوری را تبیین می‌کرد:
«امام اعتقاد راسخ داشتند که در محیط‌های علمی باید روح علمی را با تحصیل علم همراه ساخت و قدرت استنباط را در طلبه بارور کرد. ایشان تأکید داشتند که علم در چارچوب محفوظات محصور نشود و باید با روش تحقیق و تفحص علمی دانشجویان و طلاب را به سمتی هدایت کرد که به رشد علمی آنها منتهی شود. روش تدریس امام و انتقال مفاهیم ایشان متکی بر اجتهاد و نتیجه‌گیری و خلاقیت است» (همان).
سیداحمد در سال‌های کوتاه اما پربار پس از امام علاوه بر شکوه از مظلومیت علمی ایشان و تبیین روش محققانه فراگیری علوم از دیدگاه امام، خود نیز به تبیین و تفسیر مبانی فقهی و فکری امام می‌پرداخت: «زمان و مکان از دیدگاه امام، علت و یا شرطی برای تحقیق عنوان ثانوی نیست بلکه این دو عنصر با سایر شرایط و اجزاء موضوع اجتهاد را تشکیل می‌دهد» (همان، 1/371).
او در تشریح بخشی از پیام امام به روحانیت که بر روی توجه به تغییر روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام کرده بود و اینکه ممکن است موضوعی در این فضا و با لحاظ این روابط حکمی متفاوت از حکم سابق خود را بطلبد می‌گوید:
«توجه به «روابط» در سخن امام ضروری است، چرا که موضوع ظاهراً هیج تغییری نکرده است بلکه روابط اقتصادی و یا سیاسی،‌نقش اصلی را باز ی می‌کنند. برای شناخت روابط اقتصادی و سیاسی و اجتماعی است که باید مجتهد به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد… این روابط موجب نمی‌شود که احکام اولیه جای خود را به احکام ثانویه بدهند. بلکه این روابط موجب می‌گردند که موضوع بدون هیچ تغییر ظاهری‌ای دارای حکم دیگری گردد» (همان، 372).
امید است راهی را که سیداحمد برای بسط و تعمیق مبانی فکری امام خمینی در پیش گرفت توسط همه آنهایی که به اصالت و پویایی فقه ودیگر رشته های علوم اسلامی می‌اندیشند ادامه یابد و این علوم با کارآمدی شایسته خود «معاش و معاد» مردم را چنان تأمین نمایدکه عملاً‌ الگوی دیگران گردند.