جامعه علی(ع) پسند؛ سید جواد ورعی

بسم الله الرحمن الرحیم
امام علی(ع) چه جامعه ای را می پسندید؟ جامعه علی پسند چه ویژگی هایی دارد؟ پاسخ به این پرسش نیازمند نگارش یک کتاب است. برشمردن ویژگی های جامعه علی پسند با استناد به گفتار و رفتار آن حضرت از ظرفیت یک مقاله کوتاه بیرون است. از این رو، تنها به ذکر یکی از ویژگی های چنین جامعه ای می پردازیم.

امام جمله ای را از پیامبر نقل می کرد که بارها رسول خدا آن را بر زبان جاری کرده بود. بر اساس این جمله، جامعه ای که در آن ضعیفان نتوانند با بانگ رسا حق خود را از زورمندان بگیرند، به هیچ وجه جامعه ای ارزشی نیست. «لن تقدّس امّه لایؤخذ الضعیف فیها حقّه من القویّ غیر متعتع» (نهج البلاغه، نامه 53)

از این رو، امام جامعه ای را می پسندید که مردم آن جامعه در برای ظلم بی تفاوت نباشند. هر فردی از آحاد جامعه به تناسب جایگاه و موقعیت اجتماعی اش در برابر ظلم حساس باشد. در برابر متعدّیان به حقوق مردم و حدود الهی احساس مسئولیت کنند. تنها به این حد قانع نباشند که خود به حقوق دیگران تجاوز نمی کنند، بلکه با جرأت، جسارت و شجاعت در برابر متجاوزان به حقوق مردم نیز بایستند. از این که امام با رسیدن به قدرت، به فکر تعلیم حقوق و تکالیف مردم در برابر حکومت بود، و آنان را به نقد و انتقاد و نصیحت نسبت به خود و کارگزارانش تشویق می کند، نشان می دهد که امام به چه ترازی از رشد و آگاهی مردم می اندیشد.

او به جامعه ای «رشید»، «فهیم»، «شجاع» و «جسور» می اندیشد. جامعه ای که به گفته پیامبر ضعیف ترین آنان بتواند بدون لکنت زبان حق خود را از اقویا بگیرد. او هرگز به مردم نمی گوید: «ای مردم! اکنون که شخصیتی مثل مرا که «جان پیغمبر»، «شایسته ترین یار رسول خدا»، «معصوم از گناه و خطا»، «خلیفه بلافصل پیغمبر» و … را به خلافت برگزیدید، خیالتان راحت باشد.» بلکه به آنان می گوید:

«فلا تکفّوا عن مقاله بحق او مشوره بعدل، فانّی لست فی نفسی بفوق ان اخطئ و لا آمن ذلک من فعلی الا ان یکفی الله من نفسی ما هو املک به منّی؛ از گفتن سخن حق یا مشورت همراه با عدل خودداری نکنید، زیرا من نزد خویشتن، برتر از آن نیستم که مرتکب خطا شوم و از اشتباه در کارم در امان نیستم، مگر این که خدای بزرگ مرا حفظ نماید.»(نهج البلاغه، خطبه 216)

امام یارانی تربیت کرده بود که با جرأت و جسارت در برابر آن حضرت به اظهار نظر، نقد و حتی اعتراض می پرداختند، هر چند در بسیاری از موارد نظراتشان در برابر امام خطا و اشتباه بود، اما امام آنان را از اظهار نظراتشان منع نمی کرد، چون می دانست راه رشد و تربیت آنان «آزادی در اظهار نظر و عقیده» است و همین ویژگی در آنان موجب می شود که بتوانند در برابر صاحبان قدرت و متجاوزان به حقوق مردم و حدود الهی هم بایستند. نقل نمونه ای از اعتراف معاویه نسبت به روش تربیتی امام و تراز مورد نظر ایشان، بهترین شاهد بر این مدعاست.

روزی سوده همدانی، زن شجاع شیعی را نزد معاویه آوردند، جرأت و جسارت و شجاعت سوده در برابر حاکم مستبدی چون معاویه، شگفتی او را به دنبال داشت و به این حقیقت اعتراف کرد که علی بن ابی طالب شما را این گونه تربیت کرده است. گفت:
«لقد لَمَظَکُم ابنُ ابی طالب، هذه جُرأه علی السُّلطان فبطیئاً ما تُفطَمون؛ این شجاعت و جسارت را علی بن ابی طالب به شما تزریق کرده که در برابر قدرت و حاکم بایستید و به سختی می توان آن را از شما گرفت.»

«لَمَظ» به معنای نرم کردن غذا و آماده ساختن آن در دهان برای خوراندن به پرنده است. کنایه از این که علی بن ابی طالب شما را این گونه تربیت کرده است. در ادامه معاویه به سوده گفت: «این ارادت را به علی از کجا آورده ای؟» پاسخ او را در قالب دو بیت به نظم درآورد و گفت:
صلّی الاله علـی جسم تضمّنته قبر فاصبح فیه العدل مدفوناً
قد حالف الحقّ لایبغــــی به بدلاً فصار الحق و الایمان مقروناً

«درود خدا بر پیکری که اکنون در درون قبر خفته، قبری که آرامگاه «عدالت» گشت. او هم پیمان حق بود و هیچ چیز را به جای اجرای حق قبول نمی کرد، تجسّم حق و ایمان بود.» (بلاغات النساء، ص31)

جامعه ای که مردم در آن این گونه تربیت شده باشند، برای حفظ مقام و منصب و موقعیت اجتماعی، حق را نادیده نمی گیرند، و در برابر حق کشی و ستم سکوت پیشه نمی کنند. در برابر تخلف مقام مافوق از انجام وظیفه «نهی از منکر» سرباز نمی زنند. سکوت و ترک وظیفه خود را با تمسّک به بهانه هایی چون «دستور مافوق» توجیه نمی کند. جامعه ای که مدیرانش تخلفات قانونی مقامات مافوقشان را تحمل کرده و سکوت خود را توجیه نمایند، جامعه علی پسند نیست.

در سال های گذشته مدیران کشور در رده های مختلف از وزارت تا پایین ترین رده ها غالباً در برابر تخلفات مقامات مافوق خود سکوت کردند و اینک که دوره جدیدی آغاز شده، یکی پس از دیگری از تخلفات مقامات مافوق خود می گویند و خود را تبرئه می کنند! به راستی اگر اینان در زمان خود، در برابر تخلف ایستادگی کرده و از دستورات خلافِ قانون رؤسای خود اطاعت نمی کردند و به آنان تذکر می دادند، این همه تخلفات مالی و سیاسی و اجتماعی در سطح کلان مملکت رخ می داد؟

اتفاقاً همین سکوت و مماشات با تخلفات مدیران موجب تجرّی بیشتر آنان بر انجام تخلف و زیرپانهادن قوانین و اتخاذ تصمیم های مبتنی بر میل و خواسته خود می شود. زمینه را همین افراد متملق، اهل مماشات، محافظه کار و دلبسته به مقام و موقعیت فراهم می کنند تا مدیران و صاحب منصبان مرتکب تخلف شوند. افکار عمومی هنوز تعریف ها و تمجیدهای غلوآمیز از رئیس دولت قبلی و سکوت در برابر انحرافات و تخلفات پنهان و آشکار را، حتی از تریبون های نماز جمعه فراموش نکرده است، آیا آنچه در دوره دهم ریاست جمهوری بروز و ظهور کرد، نتیجه همان تعریف ها و تمجیدهای غیر متعارف نبود؟! چرا فقط رئیس دولت دهم را متهم به انحراف کرده و رفتار خود را نادیده می گیریم؟

نویسنده در نوشته ای دیگر با استناد به ادله شرعی مسئولیت حامیان و مدافعان را گوشزد کرده و این که حتی اگر تکلیفاً هم معذور بوده باشند، وضعاً مسئول و ضامن خسارت هایند. آن چه در این نوشته مورد تأکید است، یادآوری این نکته است که «غلبه روح محافظه کاری برای حفظ مقام و موقعیت خود» در برابر تخلفات مدیران و صاحب منصبان هرگز با مشی علوی سازگار نیست. امام علی شیعیانی مسئول، شجاع، جسور و عدالت خواه می پسندید و به دنبال تربیت چنین افرادی و تشکیل جامعه ای با این ویژگی ها بود.

اتفاقاً ایستادگی در برابر تخلفات، دلسوزی حقیقی در حق مدیر متخلف است و او را از ارتکاب تخلفات بزرگتر باز می دارد. «نصیحت» به معنای خیرخواهی و دلسوزی در حق زمامدار یکی از حقوق زمامدار و وظایف شهروندان است. این که امام علی(ع) به رغم مقام عصمت مردم را به مراقبت، نظارت، نقد و انتقاد از عملکرد خود در مملکتداری تشویق می کند، چه پیامی برای شیعیان خود دارد؟ جز این که امام مردمی را می پسندد که همواره مراقب دولتمردان بوده، رفتار و عملکرد آنان را نقد کرده و تخلفاتشان را تذکر دهند؟ دلبستگی به مقام و منصب مانع انجام وظیفه آنان نشود. آیا جامعه ما یک جامعه علی پسند است؟