سيد عبدالحسين لاري و حكومت اسلامي لارستان
اشاره
آيتاللهسيد عبدالحسين لاري، از جمله عالمان مبارز شيعي است كه يك قرن پيش اقدام به تشكيل حكومت اسلامي كرده است، وي باتشكيلنيروينظاميو انتظامياز داوطلبينمحلي، طرحينو از لباسو آرمو نشان، برايآنان، درنظر گرفت. از ديگر اقداماتسيد اجرايحدود اسلاميدر محدودهينفوذ خود بودهاست، چنان كه تشكيلدادگاههايشرعيدر لار، طيسالهاي1326 و 1327 قمري، حكايت از وجود نهادهاي اجرايي، در حكومت لارستان دارد. در سالگشت وفات ايشان، با بيان مختصري از اقدامات مخلصانه او، ياد وي را گرامي ميداريم:
“آيتاللهحاجسيد عبدالحسينلاري”، در شبجمعه، سومماهصفر سال1264 هجري، در نجفاشرفبهدنيا آمد. خانوادهياو، از علما و روحانيوندزفوليالاصلساكننجفاشرفبودند كهقرنها پيش، بهعراق، مهاجرت كرده بودند و نسبآنها، به عارف نامي قرن نهم، ركنالدين دزفولي ميرسد. شجره طيبه نسب او را با نوزده نسل، به امام موسي كاظم(ع) رسانيده است. ايشان تحصيلات خود را نزد علمايي همچون ميرزاي شيرازي، شيخ محمدحسين كاظمي و ملا لطفالله مازندراني گذراند و در سن بيست و دو سالگي به درجه اجتهاد نايل شد. وي تا چهل و پنج سالگي در شهر نجف اقامت داشته و به عنوان يكي از اساتيد حوزه علميه نجف مطرح بودهاست.
در حاليكه سيد مشغول تدريس در حوزهيعلميه نجف بود و استعداد و توانايي او، بهتدريج، ويرا در محافل علميو سياسي مطرح نمود، حوادثي در جنوبفارسو بخشهاي پس كرانهاي خليجفارس به وقوع پيوست كه با حيات سياسي سيد گره خورد و او را به ترك زادگاه و مهاجرت به ايران وادار نمود.
در سال1309 هجريقمري، انجمنتجار لارستاني، هيئتي به سرپرستي حاجعلي وكيل، به نجفاشرفو كربلا اعزام نمود تا جهت زعامت روحاني و سياسي منطقه، نسبت به اعزام يك عالم فرزانه، اقدام نمايند. تلاش آنها، در شهرهاي نجف و كربلا به نتيجهاي نرسيد و آنان به سامره و نزد آيتالله ميرزاي شيرازي رفته، تقاضاي خود را مطرح نمودند. سرپرست تجار لارستاني، از آيتالله ميرزاي شيرازي تقاضا ميكند تا “نسبت به اعزام عالمي كه برائت از ظلمه داشته باشند”، آنانرا ياري نمايد. ميرزايشيرازي نيز با توجه به مذاكرات خود با هيئت لارستانيو با شناختي كه از علماي عراق داشت، توصيه كرد كه آنان به سراغ آيتالله سيد عبدالحسين بروند و او را براي انجام چنين مقصودي، مناسب دانست.
ورود سيد بهلارستان، بتدريج موجب تغييرات اساسيدر ساختار قدرت اجتماعيو سياسي منطقه گرديد. او توانست با اقدامات خود، لار را به عنوان پايگاه اصلي مبارزات ضد استعمار و استبداد قرار دهد و با حمايت بيدريغ تجار لارستاني كه در آن دوره، در شهرهاي مهم بندرلنگه، بندرعباسي، بندر دبي و “بندر بمبئي” دفاتر تجاري و بازرگاني داشتهاند، نهضت بزرگي را پيريزي نمايد و از همان ابتداي ورود، نسبت به جريانات و رويدادهاي سياسي، واكنش نشان داده و از اين رهگذر، حمايتهاي گسترده اقشار مردم جنوب ايران را به دست آورد.
فعاليتهاي فرهنگي
نخستين اقدام سيد در سال 1309 هجري، تأسيس حوزه علميه در شهر لار بود. طلاب از حوزههاي جغرافيايي مختلف ايران و از آن جمله از داراب، جهرم، شيراز، بوشهر، بندر لنگه، حاجيآباد، فيروزآباد و بعدها حتي از طلاب شيعه هندوستان به لار وارد ميشدند و با حضور خود در كلاسهاي درس آيتالله لاري با نظريات فقهيـ سياسي او آشنا شدند. در اين مباحث موضعگيريهاي صريح سيد با اشكال مختلف “ظلم” و مصاديق آن مطرح ميشد و به صورت دستنوشته و كتاب چاپ ميشد. نخستين رساله سياسي سيد كه نشانگر موضعگيري فكري او در قبال جريانات سياسي آن دوره است در سال1314 هجري و با عنوان با مسماي “آياتالظالمين” بهچاپ رسيد. سيد در اين رساله با استناد بهآيات و روايات و احاديث اشكال مختلف ظلم و مصاديق آن را مشخص نموده است. از ديدگاه او حكومت قاجارها نماد ظلم در جامعه است و همكاري و همراهي با آن حرام است. با توسعه حوزه علميه و جذب شاگردان مختلف از نواحي جنوب ايران نمايندگان آيتالله لاري در مراكز مختلف شهري مستقر شدند و با ايجاد شبكه گسترده و منسجم باعث شكلگيري قدرت جديدي در منطقه شدند كه در رأس آن آيتالله لاري قرار داشت. اسامي بسياري از شاگردان سيد و محل استقرار آنان در منابعذكر شدهاست كهمشهورترين آنان شيخ زكرياي دارابي در داراب، سيد محمد حقشناس در جهرم، زائر محمدخان اشكنانيدر اشكنان، سيد محمد بحرانيدر فيروزآباد و سيد محمد شُبّر در بندر لنگه را ميتوان نام برد.
تربيت نيروهاي مؤمن و وفادار از نخستين اقدامات سيد بود كه با موفقيت به انجام رسيد و موجب تقويت مباني اقتدار سيد و روحانيون گرديد و در آستانه انقلاب مشروطيت او و يارانش به عنوان قدرتمندترين نيروهاي اجتماعيو مذهبي فارس شناخته شدند. منشأ اقتدار سيد توانايي هايفردي، باورهاي عميق مذهبي، سرسختي در مبارزه با ظلم و حمايت گسترده ماديو معنوي تجار و مردم از ايشان بوده است. اطمينان و اعتماد و اقتدار فوقالعاده سيد در اعلاميه ضد يهودي او كه احتمالاً بين سالهاي 1315 تا 1320 هجري به طور گسترده در سطح منطقه توزيع گرديده است ميتوان مشاهده نمود.
آيتالله لاري و مشروطيت
آيتاللهلاري، سالها پيشاز وقوع انقلاب مشروطيت، با تربيت شاگردان زياد و تكيه بر حمايت مردم، اقتدار خود را در فارس جنوبي تثبيت نمود. اقدامات انقلابي او، با مبارزه ضد ميسيونري و ضد يهودي و تأليف رسايل سياسي، بهاوج خود رسيد. وي با انتشار رساله سياسي “آياتالظالمين” در سال1314 هجري، موضع خود را در قبال رژيم قاجار مشخص نمود. محتواي اين رساله، بيانيهاي تند عليه مظالم و حكومتهاي محلي استو ميتوان دريافت كه او، در اجراي احكام فقهي خود، حاضر به انجام هرگونه اقدام خطرناكي بود. ثباتقدم و سختكوشي او در مبارزه عليه ظلم، بر همگان، روشن شده بود. با اعلام پيروزي انقلاب مشروطيت، آيتاللهلاري، دستور تشكيل انجمنهاي محلي با عنوان انجمن اسلامي را صادر نمود. اعضاي انجمن اسلامي لار دوازده نفر بودند كه به رياست حاج علي لاري برگزار گرديد. بهدستور آيتالله لاري، انجمنهاي مشابهي در شهرهاي بندرلنگه، بندرعباس اِوَز، اشكنان، بستك، داراب و جهرم تشكيل شد و به طور عملي، اداره امور سياسي اين مناطق را برعهده گرفتند. احكام صادره از سوي آيتالله لاري، در اين ايام، با امضاي “سردار مختار ملت” و مُهر عبدهعبدالحسين موسوي موجود استو نشان دهنده انضباط اداري در تشكيلات انقلابي آن دوره است. شواهد امر نشان ميدهد كه انجمنهاي فارس جنوبي، با يك شبكه ارتباطي قوي، با هم در ارتباط بودهاند و دستورات لازم، از مقر آيتالله لاري در شهر لار، بهاعضا، ابلاغ ميشده است. مهمترين وجه مشخصه اين دستورات، لزوم رعايت موازين شرعي و اسلامي است كه در تماميدستورالعملها بهچشم ميخورد. ارتباط انقلابيون جنوب فارس با شيراز و تهران، به وسيله خط تلگراف برقرار ميشد. خط تلگرافي لار و بندر لنگهو بندرعباس، در دوره مشروطيت، در اختيار انقلابيون قرار داشت.
انجمنهاي اسلامي بنادر عباسو لنگه، تحت نظر آيتالله لاري فعاليت مينمود و دستورالعملها، به واسطه تلگراف و پيك ارسال ميشد. اقتدار بيچون و چراي آيتالله لاري در فارسجنوبي و شهرت اقتدار و انضباط و هماهنگي نيروهايش، بهشيراز و تهران رسيد و انقلابيون، او را با عنوان رهبري مقتدر و تسليمناپذير و مردمي ميشناختند و احترام خاصي براي او قائل بودند. انقلابيون شيراز كه توانرويارويي با زيادهخواهيهاي محمدرضا خان قوامالملك را نداشتند، در يك جلسه مشورتي، تصميم گرفتند كه آيتالله لاريو نيروهايش را به شيراز دعوت كنند.
دعوت انجمن اسلامي از سيد، فرصت جديدي را براي او و يارانشفراهمآمد تا بتواند نهضت ضد ظلم خود را به نواحي ديگر فارسگسترش دهد. سيد، به دعوت انقلابيون شيراز پاسخ مثبت داد و با تدارك نيروي پنجهزار نفري از چريكهاي عشايريو شبهعشايري جنوب فارس، بهطرف شيراز حركت كرد. نيروهاي نظامي همراه او، از عشاير دولخاني، كوهستاني، بيخهاي، بيرمي، اشكناني، بنارويي، و شرفويي، و تفنگچيان لاري تشكيل ميشد.
سيد و يارانش، بلافاصله پس از ورود بهشيراز، در منزل يكي از تجار لاري ساكن شدند و نخستين نماز جماعت، با حضور جمع كثيري از همراهان، برگزار گرديد. حضور او در شيراز، توازن قوا را بهنفع مشروطه خواهان به هم زد و انقلابيون را براي رويارويي مستقيم با قوامالملك شيرازيو نيروهاي مستبد، آمادهتر ساخت. با استقرار نيروهاي سيد در شيراز، صفآرايي مشروطهخواهان و مستبدين آغاز شد و هر دو طرف، حداكثر توان خود را براي يك رويارويي جديو خصمانه به كار گرفتند.
سيد كهبا دعوت انجمن اسلامي به شيراز آمدهبود، بلافاصله پس از ورود، خود، به تأسيس انجمني به نام “انصار” اقدام نمود. اينانجمن، از تمامي مهاجرين لارستانيو جنوب فارسو از مشروطهخواهان آن نواحي تشكيل شده بود. ورود سيد به شيراز و شركت مؤثر او در تحولاتفارس، براي نخستين بار، در مذاكرات روز نهم رمضان سال1325 ه.ق مجلس شوراي ملي انعكاس يافت. در مذاكرات يكماهه مجلس، مباحث موافقو مخالفي عليه سيد مطرح گرديد. در شيراز نيز مستبدين بيكار نشستند و براينخستينبار، در صدد ترور سيد برآمدند. نقشه قتل سيد، با هوشياري محافظين او خنثيگرديد و در نهايت منجر به غلبه سيد بر منطقه فارس گرديد.
برپايي حكومتاسلامي
اقدامات آيتاللهلاريدر دوره استبداد صغير در جنوب فارس، بهتسلط كامل او و يارانشدر محدوده وسيعي از منطقه منجر گرديد. سيد، در مقر خود ـ شهر لار ـ و در راستاي اجراي اهداف اسلامي، اقداماتي را به انجام رسانيد. مهمترين اقدامات او در اين دوره، عبارتاند از:
1ـ تشكيل نيروي نظاميو انتظامي انقلابيون، با استفاده از نشانو علامت ويژه خود؛ 2 ـ چاپو تكثير تمبر مخصوص با عنوان “پست ملت لار” و “پست ملت اسلام”؛ 3 ـ اجرايحدود اسلامي در مناطق و نواحي تحت سلطه خود؛ 4 ـ اخذ مالياتهاي شرعي از اقشار مختلف مردم منطقه؛ 5 ـ اعطاي نشان و القاب به سرداران و سران نظاميو مذهبي نهضت؛ 6 ـ اعلام غيرشرعي بودن حكومت محمدعليشاه قاجار؛ 7 ـ انتشار رساله “احكام قانون بلديه” و اعلام نظريات خود درباره كيفيت اداره امور شهري.
ايناقدامات، از ديدگاه مخالفين سيد، با عناوين “شورش عليهدولت” و “تجزيهطلبي” و از نظرگاه موافقين، با عناوين “تشكيل حكومت اسلامي” و اجراي عملي نظريه “ولايت فقيه” تعبير شده است. بازگشت آيتالله لاري به لارستان، مصادف با بهتوپ بستن مجلسو آغاز دوره استبداد صغير بود. سيد در نخستين واكنش خود، حكومت “محمدعليشاه” را غير مشروعو همكاري با آن را براي عموم مسلمين حرام دانست. خلأ قدرت سياسيدر فارسو مناطق جنوبي، موجب شد كه اداره امور، بهكلي مختل شود. دستورات و احكام دولتي، توسط مردم ناديدهگرفته ميشد و ضابطين محلي، قدرت لازمرا براي اجراي مقررات نداشتند. حاكم لارستان، بهدليل درگيري خونين سال1326ه.ق، قادر بهحضور در شهر نبود و در مهاجرتي ناخواسته، با نيروهاي نظامي خود، به جمع نيروهاي حبيباللهخان قوامالملك پيوسته بود. در اين شرايط، شهر لار و مراكز همجوار آن، از نيروهاي دولتي خالي شد و امور جاري اداريو سياسي منطقه مختل گرديد.
آيتالله لاري، به منظور حل اين مشكل، در وهله اول، اقدام بهتشكيل نيروي نظاميو انتظامي نمود. اين نيرو، از داوطلبين محليتشكيل شد و طرحي نو از لباسو آرم و نشان، براي آنان، درنظر گرفته شد. سيد، طرح پيشنهادي خود را از پرچم، نشان سينهو كلاه نظاميان را در رساله سياسيخود با عنوان “مشروطه مشروعه” به چاپ رسانيد. عبارت “نصرمناللهو فتحقريب” بر پرچمو يا به گفته سيد، “لواء احمد و علمنصرت” نقش بسته بود. نقششعار و نشان سر و سينه، با عبارت “لافتيالا عليلا سيفالا ذوالفقار” و نقش سكّه مباركه اسلام با عبارت “الاسلاميعلوا و لا يعليعليه” تزيينشدهبود. آرمو نشاني با عنوان “نقش شمشير و سيف” نيز در رساله سيد بهچاپ رسيده بود كه به حديثي از پيامبر اكرم(ص) مزين شده بود. سيد، بهمنظور تشويقو ترغيب سران نظامي خود، آنان را ملقب بهاسامي مختلف مينمود. عناوين “سردار ملي” بهحسينحاجيآبادي، “نصيرالاسلام” به شيخ زكريا دارابي، “علمالهدي” بهسيد مرتضي مجتهد اهرمي و “وكيل” بهحاجعلي لاري، از آنجمله هستند. از آنجايي كه ارسال نامههاي شخصي در اين دوره با مشكلات بسيار روبهرو ميگرديد، سيد دستور چاپ تمبري با دو عنوان “پست ملت لار” و “پست ملت اسلام” را صادر نمود. اين اقدامات، بهمنظور ايجاد انضباط جمعيو پركردن خلأ قدرت مركزي انجام شد. در مناطق تحتنفوذ سيد، بهپيشنهاد او، انجمنهاي محلي تشكيل شدند. در بندر لنگه، بندر عباس، اِوَز، داراب، حاجيآباد، بيرمو لار، انجمنها تشكيل شد و مجمعي از نمايندگان اين انجمنها در لار، با عنوان “انجمن ملي ولايتي لارستان” بهوجود آمد كهنقش هماهنگكننده نيروهاي انقلابيرا بر عهده داشت. سيد، دستورالعملهاي خود را به رؤساي انجمن ابلاغ ميكرد و آنها را با عنوان “سردار مختار ملت عبده عبدالحسين الموسوي” امضا مينمود.
از ديگر اقدامات سيد اجرايحدود اسلاميدر محدودهينفوذ خود بودهاست. روايات شفاهي، دلالت بر تشكيل دادگاههاي شرعي در لار، طي سالهاي 1326 و 1327 قمري دارد. اجراي حدود اسلامي، با نظارت كاملو شدت عمل خاصيانجام ميشد. استفاده از ابزار موسيقيو برگزاري جلسات موسيقي ممنوع شد. متخلفين از موازين شرعي، بشدت مجازات شدند و كوچكترين اغماضيدرباره مجرميندر نظر گرفته نميشد. اقدام ديگر سيد، انتشار رساله فقهي “احكام قانون اداره بلديه” است كه در آن نظريات سيد درباره كيفيت اداره شهر بر اساس موازين اسلامي بيانشد هاست. ديدگاههاي او در اين رساله، كاملاً شرعيو مبتني بر تمايلات ديني است. از ديدگاه او، احكام قانون اداره بلديه، عبارت از دفع مفاسد و جلب منافع و مصالح بلدي هاست؛ ولي بر وجه مشروعيت عدلو احسان، نه بر وج بدعتو ظلمو عدوان و قياسو استحسان كهفارق بيناهل كفر و ايمان است. اساسنظريات او را در اصل، “مشروعيتاحكام” و مبارزه همهجانبه با ظلم تشكيل ميدهد و ايناصول را در رساله جديد خود و اداره شهر و مناطقنيز بهكار ميبرد.
انتشار رسايل سياسي “مشروطه مشروعه” و “قانون در اتحاد دولتو ملت” و اتكاي او به موازين شرعيو اصولي، موجب شد كه متفكرين سياسيعصر، او را در جناح “مشروطه خواهان” قلمداد كنند. واكنشاو در مقابل اظهار مخالفتبا مشروطيت و شعار مشروعهخواهان تهران بسيار صريح و بيانگر موضعگيري سياسي اوست. مخالفت با مشروطه را مخالفت با اسلام دانست. در رساله “قانوندر اتحاد دولت و ملت” آمده است: “و اين كه مشروطه نميخواهيم، دين نبوي خواهيمو به امثال اين شعرياتو مغالطات، بهانه رد و ايراد و افروختن آتشكده استبداد و فتنهو فساد و افساد و قتلو غارتو تخريببلاد به اصناف مضاعف آتش نمرود و شداد و يزيد و ابنزياد و تفريق و داد و اتحاد و شق عصاي مسلمينو تفريق مؤمنينو ارصاداً لمن حاربالله و رسوله…..”.
آيتالله لاري، با كمكو همراهي تجار جنوبو نيروهاي نظامي وفادار عشاير و شبهعشاير منطقه، به مدت يك سال، نظمو كنترل اداري و سياسي جنوبفارس را برعهده گرفت. او در اجراي احكام سياسي و فقهي، فعالمايشاء بود و اعتنايي به واكنش دولتمردانو سردمداران سنتي فارسو مركز نداشت.
سرانجام سيد
سالهاي پيروزي پس از استبداد صغير، نهضت او، به دليل درگيريهاي سنتيـ ايليدو عشيره قدرتمند فارسـ بختياريها و قشقاييها ـ مورد بيمهري مركز قرار گرفتو سالهايقيامپيآمديناخوشايند براياو و يارانش بهدنبال داشت. با همه اين احوال، سيد، در جبهههاي گوناگون فكريـ نظامي داخليو خارجي، به مبارزهاي دستزد كه خشم بسياري را برانگيخت. همين عواملو عدم تواناييهاي ساختاري جمعيت سيد، ناهمگوني نيروهاي همراه و ابعاد گسترده حمايتهاي سياسي مركز از دشمنانش، در نهايتحركتاو را بهسوي افول و به سالهاي ركود كشانيد. با همان كيفيت، “سيد”، بهتدريج، نيروهاي نظاميخويشرا در درگيريهاي متفاوت از دستداد و سرانجام در يك درگيري نابرابر، در سال1332 ه.ق ناگزير به “هجرت” و روي آوردن به سالهاي مبارزهيفكري گرديد. او در اواخر عمر، تمامي يارانش را از دست داد. وليبا همان تنهايي، باز همبراي مبارزه عليه مظاهر ظلم مصمم باقي ماند و در لحظات پايانيعمر سياسيخويش، زمانيكه از هيچگونه حمايتسياسيبرخوردار نبود، عزم خود را در راه ادامه مبارزهتا آخرينحد تلاش، چنين بيان كرده است: “بالفعل و در معني، محبوس به حكم اباليس انگليسو روس (هستم) لكنبه هيچوجه، قصور و فتور و ضعف و كسور نورزيده و تا آخر قطره خون، مصممو ثابتالقدم، به نحو اتم و الزمدر شهادة و جهاد يزيد و ابن زياد به مواعيد صادق صادق مصدق و كان حقاً علينا نصر المومنينو ان تنصرواالله ينصركم و يثبت اقدامكم هستم.”
سيد، در نهايت، در روز جمعه، چهارمشوالسال1342 ه.ق، برابر با پانزدهم ارديبهشت1303 ه.ش و پنجم ماه مه 1924 ميلادي، پس از اقامه نماز جمعه، دعوت حق را لبيك گفت و در يكياز محلات جهرم، با تشييع جنازه با شكوهي، بهخاك سپرده شد. بدينسان، زندگي روحاني بزرگلارستاني، پس از هفتاد و هفت سال عمر پر بركت كه بخش اعظم آ ن در مبارزه و تلاش سپري شد، بهپايان رسيد.
* سيد توانست با اقدامات خود، لار را به عنوان پايگاه اصلي مبارزات ضد استعمار و استبداد قرار دهد و با حمايت بيدريغ تجار لارستاني، نهضت بزرگي را پيريزي نمايد
* نخستين اقدام سيد در سال1309 هجري، تأسيس حوزه علميه در شهر لار بود
* اقدامات آيتالله لاري در دوره استبداد صغير در جنوبفارس، به تسلط كامل او و يارانش در محدوده وسيعي از منطقه منجر گرديد
* از ديگر اقدامات سيد اجراي حدود اسلامي در محدوده نفوذ خود بوده است
* از ديدگاه سيد، احكام قانون اداره بلديه، عبارت از دفع مفاسد و جلب منافع و مصالح بلديه است؛ ولي بر وجه مشروعيت عدل و احسان، نه بر وجه بدعتو ظلم و عدوان